۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

پیشینه ی منازعات افغانستان با پاکستان


اکادمیسین دستگیر پنجشیری

درهم مشکن گــــــوهر امید مرا

"قلب وطن " وبهـــــار جاوید مرا

ای تاجر خاک وخون ، خاموش مکن

آتشکده ی جهان و خـورشید مرا

" فروغ هستی "

پیشینه ی منازعات افغانستان با پاکستان

( بخش اول )

نظامیگران پاکستان هیچگاهی دوست مردم دوسوی مرز دیورند نبوده اند!

جناب حامد کرزی رییس جمهور امریکایی افغان تبار کشورما ؛ دیروز بار دیگر ، گل تازه ای را به آب دادند و نظامیگران پاکستان - قاتلان پدر شهید وبرادر نو شهید خود را، دوستان وبرادران خویش تصور وتوصیف کردند. برای رد این تصورات بی پایه ایشان، اینک به کالبد شگافی پیشینه ی منازعات افغانستان با دولتهای انگلیس مشرب پاکستان، به ایجاز کامل آغاز میکنیم تا مردم افغانستان از دوستان ودشمنان تاریخی خود شناخت ژرف داشته باشند و باردیگر درقرن 21 ، قربانی معاملات پشت پرده ی میراثخواران استعمار بریتانیا ی کبیر نشوند و به دام قرارداد های استرا تیژیک و فارورد پالیسی دیگری نیفتند .

از آغاز تجاوز حضور و نفوذ استعمار بریتانیای کبیر در کشور پهناورما ، بخشهای از سرزمينهای امپراتوری احمدشاه درانی به ا سا س موافقتنامه ها و معا هدات استعماری لاهور، گندمک، دیورند ، راولپندی وکابل قهرا در سالهای 1838 ،1879 ، 1893 ، 1919و 1921 از پیکرش جدا شد وخط استعاری دیورند برسمیت شناخته شد. (1)

بقول ا حمد شایق قاسم پژوهشگر در دانشگاه ملی استرلیا " در دوران حکمروایی نادرشاه معاهده ی تجارتی ازطریق مبادله ی یک یادداشت دیپلوماتیک بین شاه ولیخان وزیر مختار نادرخان در لندن و" آقای آرتر هند رسن Art her H ender son " وزیر خارجه ی بریتانیای کبیر بتاریخ 6 جولای 1930دارای اعتبار تام وکا ملا مرعی الاجرا " خوانده شده است. (2(

تا اغازتجزیه ی نیم قاره ی هند هیچ امیری، شاهی وجنبشی ملی ، به استثنای حبیب الله کلکانی، درمقابل این اسناد وتوافقات قبول شده ی بین المللی چون وچرایی نتوانست؛ به شمول شاه امان الله همه امیر ان وشا هان براین خط استعماری مهر وصحه گذاشتند.

درجریان جنگ دوم جها نی پایه های نظام استعمار کهنه ،درگوشه گوشه ی جهان روبه تزلزل نهاد؛ در نیم قاره ی هند جنبش کارگران صنعتی رشدکرد؛ دهقانان فقیر این مستعمره ی پهناور بریتانیای کبیر بیش از هرزمان دیگر بیدار شد، بپا خاست و به نبرد آزادی بخش ملی مردم هندوستان نیروی محرکه ی نوین بخشید.

سرانجام " مرغک طلایی " استعمار بریتانیای کبیر، قادر به پاره کردن دامها و شکستن قفس آهنین خود گردید؛ برای حل مسأله ی آزادی هند بین محافل حاکمه ی انگلیس ورهبران حزب کنگرس ومسلم لیک گفتگوهای جدی آغاز گرد ید .

ولی درهمان سپیده د م آزادی هند محافل کهنکار استعمار امپریالستی به مقصد رخنه گری در صفوف جنبش ملل ومردمان نیم قاره ی هند ودوام سلطه ی غیر مستقیم خود دراین منطقه ی آسیا، دانه های اختلاف وتعصبات دینی را میان مسلمانان ومردم هند کشت کرد . آتش جنگهای غیر عادلانه میان خلقهای هندوستان شعله ورشد. درچنین شرایط مساعد حکومت وابسته ی سردار محمد هاشم صدراعظم ، هرگز برای استرداد خاکهای ازدست رفته ی افغانستان یا اعاده ی حق تعیین سرنوشت خلق پشتونخوا وبلوچستان پیشنهادی را مطر ح نکرد واز پهلوی این رویداد تاریخی جهانی باچشمان بسته عبورکرد.

سرانجام در سال 1947 م هند برتانوی به دو کشور هندوستان وپاکستان تجزیه شد و دولت انگلیس آزادی سیاسی این کشورها را به رسمیت شناخت .

به هنگام اعلان آزادی وتجزیه ی هند ، بازهم مسأ له ی آزادی وحق خود ارادیت خلق پشتونخوا وبلو چستان با محافل حاکمه بریتانیای کبیر، حزب کنگرس و مسلم لیک ازسوی حکومت وابسته ی افغانستان آگاهانه مطرح نشد؛ بل درعمل به مقابل حق خود ارادیت ملل و مردمان بلوچستان وپشتونخوا سنگ اندازی صورت گرفت. به قول خان عبدالغفارخان در برابر بلوچان و قبایل پشتون آنسوی خط استعماری دیورند فقط این دو پرسش وانتخاب مطرح گردید که : یاباید جزء قلمرو هند میشدند ویابه پاکستان می پیوستند؛ ولی دوپرسش مهم تاریخی الحاق به افغانستان ويا خود مختاری مردم پشتونخوا وبلوچستان هرگز مطرح نگردید (3(

در چنین شرایط واوضاع ملی وبین المللی، وکیلان دوره ی هفتم شورای ملی، از جمله فرکسیون پارلمانی ویش زلمیان ( جوانان بیدار )، دکتر عبدالرحمان محمودی ، فقید وزنده یاد میرغلام محمد غبار وملی گرایان درون محافل حاکمه کشور بر ضد ادامۀ سیاست بیطرفی خنثا و تسلیم طلبانه ی دوران حاکميت استبدادی سردار محمد هاشم صدراعظم پيشين افغانستان، صدای اعتراض خودرا بصورت آشکار در شورای ملی ودر مطبوعات آزاد ودولتی بلند کردند .

شاه محمود صدراعظم درچنین شرایطی وزیر فشار امواج نوین جنبش ملی ی نیروهای دموکراتیک افغانستان ، جنبش ملی دکتور مصدق درایران ، نهضت آزادی هندوستان ،انقلاب چین و پیروزی وپیدایی ا ردوگاه سوسیالزم علیه فاشیزم هیتلری، برای نخستین بار ضمن یادداشت مؤرخ 12جون 1947در زمینه ی اعاده ء حق تعیین سرنوشت مردم پشتونخوا و بلوچان آنسوی خط دیورند ، به سفارت بریتانیای کبیر تذکر داد.

این یاددا شت به وا کنش نا مساعد دولت پاکستان مواجه گردید ودرهمان آغاز زایش پاکستان از بطن استعمار بریتانیا ی کبیر ، " مغولگی " توسط طیاره های نظامی میراثخواران استعمار بمبارد شد و22 تن ازمردم بی گناه مناطق جنوب کشور بیرحما نه به شهادت رسید. این تجاوز نا به هنجار نظامی ، مناسبات افغانستان رابا پاکستان پرتنش تر ساخت ودرنتیجه این وضع پرتنش ، شورای ملی افغانستان، به تاریخ 26 جولای 1947 م الغای معاهدات دوران استعمار را تصویب ورسما اعلان کرد.

حقوق حقه ی پشتونستان

حکومت سردار محمد داوود نیز زیر شعار دفاع از " حقوق حقه ی پشتونستان " استقرار یافت . دراین برهه از مبارزه ملی مردم میهن در سمت مخالف نظامیگران پاکستان به تقویت قابلیت دفاعی کشور وتقویت پایه های اقتصادی وفرهنگی کشور کم وبیش توجه کرد . ازا ین پس مساله ی حق تعیین سرنوشت ملل و مردمان پشتونخوا وبلوچستان آنسوی خط استعماری دیورند به حیث یک مسأله ی مرکزی درخط مشی حکومتها ، در لویه جرگه ها، در شورای ملی، در اعلامیه های مشترک با سران دول وحکومتها ، درمطبوعات وجراید دولتی و آزاد ، در برنامه های عمل واصول مرامی احزاب وسازمانهای ملی ودموکراتیک ودر سیاست خارجی افغانستان مقام دارای اهمیت ملی کسب کرد وبرجسته شد.

درخط مشی حکومت سردار محمد داوود صدراعظم ، برای نخستین بار پشتیبانی بیدریغ از " حقوق حقه ی برادران پشتون وبلوچ " آنسوی خط استعماری دیورند بازتاب عریان یافت وشورای ملی نیز همان خط مشی را بدون چون وچرا بتاریخ 4 میزان 1332 خورشیدی (1954م ) و به اتفاق آراء تصویب کرد.

درماه اکتبر هما نسال سردار محمد نعیم وزیر امور خارجه ، برای خریداری اسلحه مقدم برهمه کشورها به امریکا مسافرت کرد، با دالس وزیر امورخارجه ی ایالات متحده ی امریکا مذاکراتی انجام داد؛ پس از مذاکرات وگفتگوهای طولانی به برخورد سرد واهانت امیز حکومت امریکا مواجه گردید. پیوستن به پیمان نظامی سنتو، پا نهادن به " داعیه پشتونستان " ، پرداخت مصارف ترانزیتی اسلحه، همه شرط وقید های اسارت آوری بود که به حکومت سردار محمد داوود مطرح شد.

ولی در سپتامبر 1955 م خروشچف رهبر حزبی وبولگانین صدراعظم شوروی بکابل مسافرت کردند وخلاف طرحها وشرایط سنگین امریکا پیشنهاد پرداخت صد ملیون د و لار امریکایی را به حکومت افغانستان تقدیم کردند وموافقتنامه ترانزیت آزاد را برای یکدوره ی پنجساله به امضاء رسانیدند.

دراین هنگام، پالیسی توحید وبه اصطلاح " یک یونت " از سوی حکومت پاکستان طرح واعلان شد . این طرح به واکنش شدید ملل ومردمان هردوسوی خط استعماری دیورند مواجه گردید؛ ازجمله سردار محمد داوود صدراعظم موقف حکومت خودرا به این منطق و صراحت بیان کرد :

"حکومت وملت افغانستان همانگونه ، که بارها اعلان گردیده است علاقه های پشتونستان را مطابق مطالبه ی مردم آن جزء خاک پاکستان نمی شناسد وهیچگونه فیصله یی را در باره ی علاقه های مذ کور که در آن آرای خود مردم بصورت آزادانه دخیل نباشد قبول کرده نمیتواند؛ به این فیصله ی حکومت پاکستان درباره ی توحید ایالات غربی پاکستان تا جاییکه به علاقه های خود پاکستان تعلق میگیرد دخلی نداریم؛ ولی تحمیل آن در موارد پشتونستان به دلایلی که گفته شد مخالف حقوق مسلم ومشروع مردم پشتونستان است ". درگرماگرم یک یونت شدن پاکستان در 9حمل 1334 درشهر کابل تظاهرات خیابانی ومانور سیاسی صورت گرفت؛ بیرق سفارت پاکستان توسط دانشجویان دانشکده ی ادبیات، شاگردان وآموزگاران لیسه های وزارت معا رف پاره شد وتعمیر سفارت ان سنگ باران گردید. هرچند حکومت افغانستان شام همانروز یاد داشتی به سفارت پاکستان سپرد و مراتب تأسف خود را به حکومت پاکستان ابراز کرد؛ ولی حکومت پاکستان اهمیت تبلیغاتی این مانور حکومت افغانستان را به زبان پالیسی تجاوزکارانه ی خود ارزیابی کرد و دو روز پس پاسخ گفت. (4)

در11حمل 1334 به اقدامات وواکنشهای خشن تری اداره نظامی پاکستان متوسل شد؛ قونسلگری افغانی مقیم پشاور را سنگ باران کرد؛ به وکالت تجاری، نماینده گی بانک، واداره ی ترانسپورتی افغانستان خسارات هنگفتی وارد آورد. حکومت افغانستان ازمجاری دیپلوماتیک پروتستی را به دولت پاکستان سپرد . ازآن پس مناسبات سیاسی هردوکشور روبه تیره گی نهاد وراه سنتی بندر کراچی به روی کالاهای تجارتی افغانستان بسته شد و دولت افغانستان در مقابل التیماتوم پاکستان در 15 ثور هما نسا ل سفر بری اعلان کرد؛ سربازان دوره ی احتیاط سیل آسا بسوی مراکز نظامی سرا زیر شدند ویکبار دیگر غیرت ملی وعشق به میهن وآزادی را به جهانیان نمایش دادند. هرچند پس از دوسال مذاکرات طولانی بیرقهای سفارتخانه های افغانستان وپاکستان با تشریفات ویژه ی دیپلوماتیک توسط مقامات حاکمه ی هردوکشور برافراشته شد و مناسبات عادی برقرارگردید؛ ولی مسأله ی اساسی مورد اختلاف حکومتها " مسأله ی حق تعیین سرنوشت و آزادی خلق بلوچستان وپشتونخوا " بازهم حل نشده ماند. فقط درچنین وضع و شرایط دشوار وپیچیده ملی و بین ا لمللی لویه جرگه ی 22 عقرب 1334خورشیدی در شهر کابل انعقاد یافت ودر زمینه ی تقویت قابلیت دفاعی، بسط وتحکیم منا سبات اقتصادی و تخنیکی کشور تصامیم تاریخی مهمی اتخاذ گردید .

در روشنی تصامیم تاریخی لویه جرگه ی 22عقرب 1334 خورشیدی ، سران اتحا د شور وی به افغانستان دعوت شدند؛ قرارداد بیطرفی وعدم تعرض بین هردوکشور دوست و همسایه امضاء شد؛ همکاریهای بی قید وشرط سیاسی اتحاد شوروی به افغانستان آغازیافت؛ قابلیت دفاعی کشور واردوی منظم ملی تقویت یافت وتا سال 1338 خورشیدی سران هردو دولت افغانستان واتحادشوروی وهیأت های بلند پا یه ی حکومتها ی هردوکشور برای حل مشکلات ترانزیتی و انجام مذاکرات سازنده به کشورهای همد یگر، مسافرتهای رسمی انجام دادند. (5(

با استقرار حکومت نظامی جنرال ایوب در بها رسال 1339طیاره ی جاسوسی امریکا از میدان هوایی پشاور پرواز وامنیت فضایی کشورما را خلاف قوانین بین المللی نقض کرد ودر فضای اتحاد شوری مجبور به فرود شد. سرکوب خونین ملل ومردمان بلوچستان وپشتونخوا افزایش یافت . مدت حبس پاچا خان برای چهارمین بار طولانی گردید. دهها مبارز پشتون وبلوچ در زندانها نابینا علیل وبیمار روانی شدند.

ثابتقدم ترین میهنپرستان، از جمله کاکاجی صنوبر حسین در زندانهای پاکستان جان سپردند. دراین برهه ی تاریخ ، تضادهای محافل حاکمه ی افغانستان با پاکستان بیش از پیش تشدید گردید. قیود ترانزیتی ومشکل تراشیها درمقابل کالاهای تجارتی افغانستان به گونه دهه حضور ونفوذ " جامعه جهانی "( 2001 ـ 2011 م ) افزایش یافت وطبق اعلامیه ی رسمی مورخ 6سنبله 1340خورشیدی ، قونسلگریهای افغانستان درشهرهای مختلف پاکستان به وظایف خو د پایان بخشیدند.

درماه قوس 1341خورشیدی درچوک یادگار شهر پشاور جرگه ی بزرگی به ریاست افضل بنگش دعوت شد . دراین جرگه درحدود پنجاه هزار از میهنپرستان پشتونخوا اشتراک فعال کرده بود ند؛ درپایان جرگه نسبت به برخورد ضد کرامت انسانی نظامیگران پاکستان علیه دوام حبس خان عبدالغفار خان ودیگر زندانیان سیاسی اعتراض ولغو یک یونت را مطالبه کردند. سردار محمد داوود صدراعظم افغانستان درحمل وسرطان 1340 خورشیدی به هنگام مسافرتهای رسمی به مسکو ولندن پیرامون مسأله ی پشتونستان، موضعگیری مشخص تر و محسوس ترو فعال تر کرد. ( 6(

وی پس از بازگشت از مسکو ضمن مصاحبه ای با نماینده گان اژانس باختر گفت :

" مجادله ی ملی مردم پشتون را مشروع وحق مسلم شان میدانم ".

سردار محمد داوود به هنگام مسافرت رسمی به انگلستان برای مردم "پشتونخوا " ، رأی گیری عمومی را تقاضا کرد. سردارمحمد داوود صدر اعظم افغانستان برای بارسوم در شام نهم سنبله 1340 خورشیدی ضمن یک پیام رادیویی گفت " علایق همدردی افغانستان وملت پشتون را نه قوت امروز قطع میتواند ونه قوت فردا ". (7(

بیاد باید آورد، که بازتاب گسترده ی حق آزادی وخود مختاری خلق پشتونخوا و بلوچستان در مطبوعات خارجی، از جمله در مطبوعات ورسانه های معتبر اطلاعاتی ایالات متحده ی امریکا از مانور های مهم تبلیغاتی وسیاسی زنده یاد عبدالرحمان پژواک نماینده ی دایمی افغانستان درملل متحد بود؛ همچنین این مسأله حاد وداغ روز ، در ابلاغیه های مشترک صدر اعظم افغانستان ورییس شورای وزیران اتحاد شوروی ،در مطبوعات فرانسه ،هندوستان و کشور چکوسلواکیای سوسیا لستی بازتاب روشن یافته بود؛ این مسأ له ی داغ پیرامون کشورما واقعا اهمیت بین المللی کسب کرد.

مساعی جمیله ی شهنشاه ایران

شاه ایران، که از گسترش روبه افزایش مناسبات افغانستان واتحاد شوروی واز نفوذ روز افزون شوروی درمنطقه وهمسایه گی ایران احساس نگرانی میکرد وسخت درتب وتاب بود، درجهت حل اختلاف وعادی کردن مناسبات افغانستان و با پاکستان "مساعی جمیله! " خودرا آغاز کرد. تا جاییکه بیاد دارم استاد بدیع الزمان فروزانفر نخستین شخصیت علمی و فرهنگی کشور ایران به بهانه ی اشتراک در چهلمین جشن استرداد استقلال سیاسی افغانستان به کابل دعوت شد ومهماندارانی ازسوی وزارت معارف، وزارت دربار وریاست مستقل مطبوعات برای این مهمان عالیقدر کشور ایران موظف گردیده بود؛ استاد خلیلی ازسوی دربار و گویای اعتمادی ازسوی ووزارت معار ف ، غالبا در نشستها ، محافل فرهنگی ودعوتهای رسمی با مهمان گرامی خود یکجا اشتراک میکردند. ولی من بحیث مدیر روابط بین المللی وزارت اطلاعات وکلتور وجوان ترین مهمانداری بودم که اورا ازبام تاشام همراهی میکردم. شگفتی آوراست که درجریان سفر غزنه وزیارت حضرت سنایی، از استاد فروازنفر واستاد خلیلی هردو قصاید ی شنیدم که تا همان سنبله ی 1340 خورشیدی نه چاپ شده بود ونه دستنویس؛ بل این قصاید از محفوظات هردو سخنور بلند پایه زبان فارسی دری بود . دران ابیات ماهیت ضدملی و وابسته گی رهبران دولتهای ایران و افغانستان با خشم وخروش گزنده ، افشاگری و نکوهش شده بود.

آروزمندم که آن "درها ی پربهای " زبان فا رسی وآرمانهای سرکوفته سخنوران برجسته ی حوزه ی فرهنگی ما از گزند رویداد های نا مساعد روز گار مصون با شد وروزی گنجینه ی ادبیات وزبانهای پارسی گویان جهان را غنابخشد.

به هر حا ل استاد بدیع الزمان فروزانفر با پیامهای حسن نیت شهنشاه ایران و با ارمغانی از احادیث مولوی جلال الدین بلخی ، به سرزمین خداوند گار بلخ و نزد شاه افغانستان آمده بود؛ احادیث مولوی اگر فر اموشم نشده باشد شش جلد و از پژوهشهای با ارزش استاد فروزانفر بود که به کتابخانه ها ومقا مات بلند پایه فرهنگی ودولتی افغانستان اهدا شد . او واقعاً "برای وصل کردن " آمده بود راه تیره وتار و پر خم وپیچ ملل ومردمان دوست وهمسایه را، با وسایل ظریف فرهنگی وعرفانی برای سیاست بازان به آسانی روشن وهموار کرد .

یاد آن استاد گرانمایه حوزه ی فرهنگی ما بخیر باد، که گا مهای موثری برای نزدیک کردن بازهم بیشتر ملل ومردمان این حوزه ی فرهنگی برداشته توانست و در نتیجه این تما سها وزمینه سازیهای متقا بل وسودمند معنوی وفرهنگی شهنشاه ایران " مساعی جمیله ی " خودرا آغاز کرد؛ نخست درماه سرطان 1341 خورشیدی به پاکستان وسپس درماه اسد همان سال بنابه دعوت شاه افغا نستان، به کشور ما مسافرت کرد وبا محمد ظاهر شاه مذاکراتی انجام داد. (8)

درچنین فضاء وهوای سیا سی در میزان 1341 خورشیدی ایالات متحده ی امریکا از مجاری دیپلوماتیک برای استقرار وتحکیم مناسبات سیاسی افغانستان با پاکستان گرایش نشان داد وپیشنهاد میا نجیگری دولت خود ر از طریق سفیر ایالات متحده ی امریکا مقیم کابل به حکومت افغاستان سپرد. محافل حاکمه، بویژه عناصر کهنکار وانگلیس مشرب خاندان سلطنتی ودربار که رشد وتکامل شتابنده نیروهای تولیدی، تقویت بخش دولتی اقتصاد ملی وانکشاف روابط افغانستان ـ شوروی ودیگر کشورهای سوسیالستی دوران جنگ سرد رامغایر دوام وبقای تاج وتخت وسلطه ی بیچون وچرای خاندان سلطنتی ارزیابی میکردند واز گسترش مناسبات دوستانه وکاملاً ترقی آفرین افغانستان و کشورهای سوسیالستی، بویژه از نفوذ روز افزون اتحاد شوروی وکشورهای سوسیالستی سخت هراس داشتند؛ از گرفتن پیشنهاد میانجیگری قصر سفید بسیار خو شنود شدند وچراغ خاندان شاهی از آب روشن گردید واز مساعی جمیله شهنشاه ایران نیز با ابراز امتنان ستایش آمیزی به نماینده ی قصر سفید اطمینان بخشید ند .

به ایجاز کامل باید گفت که در سالهای واپسین صدار ت محمد داوود، سفیر ایالات متحدۀ امریکا در کشور کانادا برای رفع اختلاف سیاسی حکومتهای افغانستان وپاکستان تعیین گردید و در 2عقرب 1341نمایندۀ ویژه (خاص) رییس جمهور ایالات متحده ی امریکا وارد افغانستان شد؛ با شاه وحلقه رهبری کننده ی اشرافیت فیودالی افغانستان مذاکره کرد وبه احتمال قریب به یقین دیپلوما سی قصر سفید، راه را برای عادی سازی وتجد ید روابط سیاسی افغانستان با پاکستان وفرایند استعفای حکومت سردار محمد داوود ؛ تشکیل لویه جرگه ی میزان 1343 خورشیدی؛ تدوین، وضع و ا نفاذ قانون اسا سی، استقرار " دموکراسی تا جدار " ، "مشروطیت "، نفوذ حضوروسلطه ی سیاسی اقتصادی وفرهنگی اردوگاه سرمایه سالاری غرب و در درجه ی اول برای چرخش تند سیاست داخلی وخارجی افغانستان به سود اقمار ایرانی و پاکستا نی واقتصاد بازار آزاد هموارکرد. (9(

با آگاهی ازاین اوضاع ملی وبین المللی و پیشینه ی منازعات افغانستان با پاکستان چنین نتیجه گیری میتوان کرد، که نظامیگران پاکستان از همان آغاز پیدایی آن ، مرداب پرورش بنیادگرایی، ترورزم بین المللی ، قا چاق سلاح، کالاهای لیلامی وهوادار کشت ، تولید، تجارت وقاچاق مواد مخدر در وادی هیلمند و دشمن صلح ، دوستی و همکاری با مردم دوسوی دیورند ( افغانستان ) بوده اند.

پایان بخش اول

مدارک

------------------

1) - میر محمد صد یق فرهنگ ؛ افغانستان در پنج قرن اخیر ، جلد دوم ،چاپ ایران

ص 677 - 669 .

2) - خان عبدالغفار خان " زما جد وجهد او ژوند " چاپ کابل ، 1362 خورشیدی صص 669 - 737 .

3) - سالنامه ی افغانستان ، نگارش شعبه ی سوم وزارت امورخارجه ی افغانستان صص 118- 134 .

4) - مناسبات افغانستان وشوروی ؛ از 1919 - 1962 م ، ص 78.

5) - سالنامه ی 1339 افغانستان ، کابل صص27- 28

6) - سالنامه ی 1339 افغانستان ، کابل ص 272

7) - سالنامه ی 13340 افغانستان ، کا بل صص 216- 224

8 ) – سالنامه 1341 افغانستان ، کابل ،ص 90

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

ایالت واشنگتن – امریکا

22 اکتبر 2011 م

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر