۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

انتخاب مردم ،آزادی وبرابری است . نه انتخاب گانکسترهای سیاسی مذ هبی


درین روزها باردیگرمسابقه وبند وبست جناح های مختلف رژیم برسرتقیسم قدرت وثروت جامعه وبرای تعیین اوپاشی که قراراست پنج سال دیگرتحت عنوان نماینده مردم درچوکی ها بشنیند درجریان است .نام این مسابقه راانتخابات آزاد گذاشته اند . گذاشتن نام انتخابات براین مضحکه امانت به رآی وبه شعورمردم است .مردم افغانستان انتخاب شان راکرده اند .آزادی وبرابری انتخاب آنها است .مجلس نمانیدگان «شورا» افغانستان ،مکان ارتجاعی ترین موجودات ومهرهای دست نشانده رژیم پوشالی است . تعین کردن این موجودات وگماردنشان به عنوان قانونگزار ووکیل مردم ،یک بی شرمی آشکار ویک نمایش مسخره است . درمملکتی که نه فقط فعالیت احزاب ممنوع است ،بلکه داشتن عقیده ای جز عقاید ارتجاعی اسلامی جرم محسوب میشود ، درمملکتی که کمونیستها ،کارگران ،مدافعین حقوق زن ، سازمانهای دانشجوی وهرکس چیز دیکری بخواهد وچیزد یکری بگلوید را سرکوب ،دستگیر وزندانی میکنند . انتخابات آزاد شوخی تلخی بیش نیست . دستجات و جناحهای مختلف که اسلامی سیاسی که حول این مضحکه درتکاپوهتسند ،نهادها وشخصیتها ومهر هایی اند که میخواهند چهره کریه آلود این رژیم دست نشانده را رنگ وروغن بزنند .این تلاشها اگرچه برای متوهم کردن مردم است . امادرواقع نشانه استیصال این طیف است . این تلاشها برای طبقه کارگر ومردم آگاه وآزاده ، نفرت انکیز است . مردمی که همین امروز شاهد کشتار هموطننان خوداست . بحامیانش تف می اندازند .
شکست خوردگان آورده های غرب ، این بار ازراه پنجره وارد شده وبه همراه دیگرهم پالگی هایشان تز وتلاش اصلاع رژیم را با ایجاد کمیته انتخابات آزاد ، "تقاضای " شرایط آزاد برای انتخابات ، ویا نظارت بین المللی برانتخابات ،به میان آورده اند . این دستجات ، خواه درنماینده کان مجلس « شورا» جا باز کنند یا خیر ،بخشهای از نظامی بردگی مزدی ، تحمیل فقر وبیکاری و فلاکت وبربریت برجامعه ماهتند .جواب مردم به انتخابات ساختکی شما این است : شما همه جانیان شورا نشین ،دولتها ومجرمان قوۀ قضاییه ، زندانبانان بیش از20 میلیون مردم افغانستان هستید . شما غاصبان نان سفره کارگر ومردم رحمتکش ، قصابان قطع دست وپای مردم ،جنگ سالار ،مردسالار وعاملین سنگسارزن ومجریان شریعت اسلام و آپارتاید جنسی و............هستید . حکم مابرساقط کردن همه دم ودستگاه های جنایت وسرکوب واستثمار اعم ازقوه اجرایه ،مقننه وقضاییه هم پاسدار حوزه های ومساجد ومعابد و....... شما است .
مردم افغانستان درصف مبارزه طبقه کارگر ومردم رحمتکش وزنان وجوانان آزادی خواه وبرابری طلب ،خواهان برچیدن بساط مسخره هرگونه انتخاباتی دراین نظام است هیچ درجه ازانتخاب وانتخابات در چار چوب جمهوری اسلامی دستناشده ودرطول عمراین رژیم برای مردم ذره ای معنی نداشته است . توهم به انتخابات ،شرکت درآن ویاسکوت وبی تفاوتی دربرابر آن کار مردم نیست .نباید دراین مضحکه شرکت کرد .وباید ازهرفرصتی وازجمله شکاف درونی ارتجاع اسلامی درجریان نمایش انتخابات برای گسترش مبارزه واعزاض مستقل وآزادی خواها نه فعالانه استفاده کرد


۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

راه دیگری سراغ نیست


چنانکه حکومت پاکستان بخواهد، خودرابا اوضاع جاری جهانی ومنطقوی عیارساخته وازتحولاتی که درمنطقه ماصورت گرفته وپیشرواست نفع بردارد جزدردوستی وهمکاری با افغان ها ودیگرهمسایه گان که ازتامین صلح درکشورماو تضمین عدم مداخله درآینده ناشی میگردد . دردیگری وجودندارد . تا ازطریق آن بتواند به جامعه کشورهای منطقه که دارند دورهم آمده وبازارهای جدیداقتصادی را می گشا یند راه یابد . ازهمین اکنون به مجریان سیاست واقتصاد جمهوری اسلامی پاکستان که به نفع مردمان شان می اندیشند یادآورمیشویم که جنگ وهم نفع ،منطق ندارد . کشورما بنا برموقعیت پراهمیت وژیوپولیتیکی خود میتواند درتامین روابط اقتصای -اجتماعی وحتی سیاسی درکشورهای منطقه رول بسزایی داشته باشد واین اهمیت روزتا روزبشترهویدامیگردد . آنچه راتا دیدوزبنام حمایت ورسالت و.....درصدرسیاست شان قرار داده وجاسوسان ونظامیان را پیش قراول پالیسی خارجی ساخته بود ،سپری شده. امروز اقتصاد بردیگرعرصه ها چربی می کند وبه یقین باوضع نا بسامان اقتصادی ایکه جمهوری اسلامی پاکستان باآن خاصتا پس ازقطع کمکهای ایالات متحده روبرگردیده وازسویی هم بازار جهاد تنظیم های بنیادگرای افغانی کساد شده منابع تمویل خارجی آن میخشکه که بدون شک مقداری ازآن هم ره به خزینه های کشورمیزبان می برد .
باعلامات واشاراتی که اخیرادرسیاست پاکستان نسبت به جمهوری اسلامی افغانستان به ظهور رسیده میتوان چنین حدس زد که عده ای ازمقامات مسوول درآنکشورمتوجه اوضاع وفرصت گردیده وبراوضاع واقعبینا نه تر مینگرند . هرگاه این خردمندی بردیپلوماسی پاکستان چیره گردد. یقین کامل وجود دارد که پس ازتامین صلح دروطن ما روابط ومناسبات میان کشور های منطقه ما چهره تازه ای خواهد یافت که درآن هرگدام ازکشورها وملیت های منطقه منافع خودشان راخواهد داشت . زایر منطقه ما ریزرف ها وامکانات عظیم اقتصادی .ترانزیتی .توریستی وترانسپورتی را در خود دارد .که بهره داری کامل ازآن ایجات همکاری های مشترک ومتقابلا مفید عده ای کشورهای منطقه را می نماید . بنابر همین ملحوظات است که مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی افغانستان پیوسته به جانب مقامات پاکستان پیشنهاد می نمایند تا ترک موضع خصمانه ومسلحانه نموده ,بجای حریف نظامی بهتراست باهم پارتز خوب اقتصادی باشیم . آرزومندی مردم افغانستان درامر که روزی جانب پاکستان این حسن نیت وابرازصداقت رابصورت کامل درک نموده وبه آنجواب متقابلا مثبت خواهد داد، درین روزها بیشتر شده است


۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

مهاجرت





حوادث تاسّف انکیزوغمباروجانسوزکشورتوسط اعمال وابسط به اجانب ونوکران زرخرید که تاهنوزم قتل وآدمکشی بی رحمأنه رابه شدت وقوت ادامه که پاعث تخریب وویرانی کشوروتمام نهادهای دولتی ،شخصی ، وحتی تجاوز به ناموس مردم دریغ نورزیده ونمیورزند . انجام میدهند . این همان جهادفی سّبیل الله بودکه فرهنک کشان بی فرهنگ بیگانه پرست انجام داده اند که درنتیجه آن صد هاهزار تن ازهموطنان ما را مجبور به ترک خانه وکاشانه خود نموده رهسپارکشور های بیگانه منیحث مهاجربیوطن اقامت گزیدند .واین سفربه مهاجرت با مشکلات زیاد با خطرجانی ومالی وازبین رفتن وتلف شدن هموطنان ما درین راه گردید .
سفربه مهاجرت هریک ازخانواده های هموطنان «افغانی» مشحون ازداستان های غم انگیز وتراژیدی «هولوکاست »هتلری رابیادمیآورد .وازجریان این سفر ومهاجرت ها متیوان فلم های واقعی رابه نمایش گذاشت . من هم ازجمله صدها هزارمهاجر بی وطن خویش بوده که توانستم ازاین کورَه راجان به سلامت برَده وفعلاً درخارج ازکشورزندگی مینمایم .بعدازسپری نمودن چندین سال توانستم شغلی بدست آورم . به خصوص دررشته «پخت وپز» آشیپزی وهم تصادیق متعدی ازمراجع دولتی وخصوصی بدست آورده فعلاً موجوداست.
دراخیرپیام وسلام های گرم ومحبت آمیز خود را برای سایت های انتیرنتی افغانان مقیم داخل وخارج کشور می فرستم .
بااحترام
فریدون غازیزاده


۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

خجسته باد روز معلم


به ما دراولین روزمکتب تعلیم میداند که سیلی معلم به مهر پدر
سایت «همایون» بمنا سبت روز معلم بهترین شاد باش خویشرا به پیشگاه معلمان عزیز گرامی تقدیم میدارم .هچنان ازآن معلمان گمنام حزب دموکراتیک خلق افغانستان که توسط دشمنان تعلیم وتربیه جام شهادت نوشیده اند دورد سپاس میفرستیم .

بااحترام

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

رویداهای ماه جوزا دورۀ حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان


اول جوزا 1357 قیا م مردم دره ویگل نورستان .
اول جوزا 1358 ازدست دادن ولسوالی دره صوف ولایت سمگان .
3.جوزا 1368 بقتل رسیدن نیک محمد خان معلم سر کرده ضد انقلاب ولایت بادغیس.
6.جوزا 1358ازدست دادن جاغوری غزئی .
8.جوزا 1358بقتل رسیدن بیست وشش تن سرکرده های ضدانقلاب .
9.جوزا1367 از دست دادن ولسوالی بگرام ولایت پروان .
14. جوزا1358 شورش درزندان پلچرخی.
15.جوزا 1358 شورش مردم علاقداری دایمیر داد وردک .
15.جوزا 1366 بقتل رسیدن انجنیرعبدالکریم سرکرده ضد انقلاب ولایت سمنگان وپکتیا .
16.جوزا1358 شورش مردم ولسوالی چک ولایت وردک .
19.جوزا 1358 ازدست دادن علاقداری دهند غوری ولایت بغلان اثرخیانت .

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

آمریکا و مشکل بیکاری


ادامه روند نزولی دراقتصاد آمریکا منجر به ایجاد یک بحران اقتصادی جهانی گردیده است .
دولتمردان آمریکا همچنان به دنبال یافتن راه حلهایی درجهت تثبیت وضع نابسامان بازار اعتباری ومسکن هستند . این درحالی است که افزایش نرخ بیکاری نگرانیهای فراوانی را دربین دست اندرکاران نظام به وجودآورده است . درماه مارچ گذشته 663,000 نفرشغل خودرا ازدست دادند . نرخ بیکاری درحال حاضر در 8.5 درصد است .
این مقدار
درایالت میشگان 12.6 ،اورگان 12.1 درصد .کارولینای جنوبی 11.4 درصد ،کالیفرنیا 11.2 درصد وکارولینای شمالی 10.1 درصد است ،این درحالی است که درآمد ماههانه هرخانواده درسراسر آمریکاکاهش پیدا کرده است ،اغلب اقتصاددانان براین باورند که تا پایان سال 2009 میزان بیکاری در آمریکا به حد 10 صد خواهد رسید


کتاب های آموزشی طالبان



یکی ازمسوولین سفارت عربستان درامریکا درمورد ریشه های ایجاد وتقویت طالبان ونقش آمریکا صحبت های جالبی داشت . پس ازاشغال افغانستان توسط شوروی درابتد دهه 80 ، آمریکا به تقویت مجاهدین مسلمان درافغانستان همت کماشت تا این نیروها باسربازان شوروی بجنگند .مسوول سفارت به طرای وتکثیر کتابهای درسی برای آموزش درمدارس مذهبی درپاکستان اشاره کرد .
ظاهرا این کتابها درآمریکا «درنبراسکا »چاب میشده اند وعمد تا درجهت رادیکال کردن وترویج روحیه خشونت دربین کودکان وجوانان مجاهد طرح ریزی شده بود اند . برای مثال درکتاب فیزیک ابتدایی مثالی است معمول دربحث حرکت وسرعت که اکر ماشینی با سرعت « اِ کس » کیلومتر درساعت حرکت کند . ظرف چند ساعت مسافت « وی » راطی خواهد کرد . درکتابهای چاپ آمریکا برای مجاهدین .این مثال تبدیل شده بود : اکرمجاهدین گلوله ای به سمت سربا شوروی که درفاصله «وی » است شلیک کند وسرعت گلوله « اِکس »باشد ،طرف نانیه سرباز شوروی مورد اصابت گلوله قرار خواهد کرفت .
ظاهراً به علت تیراژبالا ونبود جایگزین ،کتابهای مرموز هنوزهم درمدارس پاکستان وافغانستان یافت میشود
woordpress.com

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

نیوۀ کرزی عبدالاحد همنورد از آلمان


درین شرایط که چه برایم خیلی دشواروبسّی مشکل است که ازخودکذری وجانفشانی وایثار وفداکاری خویش ودیگررزمنده گان دلیرشجاع چوروچباولگر. ترورآدمکش با قتل های مسلحانه ومخفیانۀ هریک شان راتعریف وتوصیف نمایم . همینقدر قابل یادهی است که ازپشتیبانی وتبانی سردمداران قهرمان محرگه جنگ عراق وافغانستان که ازبرکت تجاوزاشغال وبمباران هوای وزمینی که بسیازی ازهموطننان ماباسیاست های ناکارآمد آقای پوش عزیزکه جام های شهادت،فقروگرسنگی رابخاطرآزادی ودموکراسی لمّس وجشیده اند .ابرازشکران نعمت نمایم .من هیچگاه درمقابل هریک دوستان امریکایی خویش شکوه وگلایه نداشته .ولی درین آواخرکه یک سیا ه پوست بمقام ریاست جهوری انتخاب رسیده هست کمی آزرده خاطر وشکررنجم . زیراکه من چندین بار خواستم که بااو ملاقات نمایم ولی نپزیرفت .خدای نخواسته حرف وسخن مراسؤ به تعبیرنکرده ازآن استنباط غلط نه نمائید.من همان غلام صادق،عابدوحاذق که قبلاً دربرابرپوش بودم اکنون نیزدرمقابل شما سرتاپا کوش ومیطع وخرمانبردارم . وبا همان شرایط وتعهدات قبلی به صفت یک سربازفداکارخواهم بود .
ای بارک اوبا ما جان ازشماچه پهت وپنهان.
من آنقدرها تحت تاثیروقوۀ جاذبه پوش رفته بودم .وقتکه برسرم قهر وغضب میشد ازترس ولرزشاشم درتنهبانم مرفت . اکنون حیرانم چکنم .عنان اختیارم ازدست رفته سرگیج وپای لچ برهنه . چون گدای سرکوچه وبازار ،تو پنداری همه چیز بی جان مرده . لنک ولاش درمانده طلبم . زمانه خراب شد صرف وسخن وامرواحکام مراکسی قبول نداشته ودوتوت ارزش نمیدهد .این مجلًس نمانیدگان «شورا»وهم بعضی اوقات مجلس سنا ویا «مشرانو جرگه» که دررأس آن قهرمان جهادی ،این قاتل آدمکش ،اجنت انگلیس که ازطرف من بپاس خدمات واحترام وعقیده جهادی که بروی داشتم معرفی وتعین شد . باوجودکمک های سّخاوتمند بسیارزیاد . اکنون کله شخی وسرپیچی مینما ئید. وبه اصطلاح وطنی ما دشاه میید هد شاه قلی نه ویا رپش از ماست واکش از دیکران ویا په بل عبارت«دودی زما خوری ،توتوچه سلام خانه کوی» پس شما قضا وت نما ئید . نمیدانم چکنم چه بنوسیم .ازخود مجلس نمانیدکان که اکژیت شان به غیر ازیک عده محدود دیکر همه همه همان قماش بنالم ویا ازروز گار ویا درجنک سالار تفنک سّالار ومجا هدین دیروز منافقین وشیاطین امروزکه زمان من هم افتخارآنرا درزمان جهاد مقدس به خاطر سرکوب وکشتارمردمان وطن داشتم .اکنون برمن فخری فروشند .خیر بهر صورت باهرکس ناکسس ساختم وی ثروتی اندوختم . نمیدانم ازکجا آغازنمایم. به این طبل شادی ونامردی سرود سازکنم . بازم خدا را شکر گذارم یا جمعی از دوستان ویاران قدیم وندیم وبه خصوص برادرکه نامش رانمیگویم . منحیث یک قاچاق برماهر مواد مخدرۀ که سرشار ثروت خداداد ازبرکت کشت خشخاش وحاصلی ازهروهین چرس تریاک بدست آورده است . قبلاً چاق وچله وتگلۀ بامافیای اسلامیزعرب وپاکستان وانسانهای نا مسلمان که دین مذهب رادرمقابل مسلاع ناچیزمال حرام میفروختند وپولی هنگفت ازآن می اندوختند . ما همه بربام فلک با لاشده اذآن اللۀ واکبرمیدادیم پس چطور متیوانم دوستان وفا دارد تا چا قبر وانسان کش خودرا به این زودی ها فراموش کنم «اسّقفراللۀ» به شکرخداوند ازبرکت دوستان سّفره نان مابه اشتراک شتریان ومدعیان دورغین اسلام نما همیشه ازخیر وبرکت پر بوده هست. سه وقت غدای مکلف وبااشتها می خوایم وبعلاً بروت راچرب بعدازصرف طعام که شکم هاسّیرشد به خواندن نماز ودرحق مظلومان ،گرسنگان،بی سرپناهان ،آوارگان ودیکرغربا وطن به ثنا ودوعا میپراختم وازخداوند درحق هریک شان مغفرت طلب نهاتم چون دیگر کاری ازدست ماساخته نیست تا برین توّده بی سّروپاکمک ویاری مرساندیم . شما باوربخداکند . ویابا وجودیکه دوعاد ثنار خواندن نمازهای نفل وثوابی من هیچگاه آرام ننشسته واز ناراحتی های دورنی ام کاسته نمیشود . شب روززجروشکنجه وعذاب میکشم تا مگرخداوند برین ملت گرسنه بی غم سازد . من هیچگاه نادم وفراموش کارنبوده ونیستم .وآن ایام راخوب بیاددارم .زمانیکه ازجانب سی آی ای ودوستان امریکایی که ازقدیم بااوآشنائی داشتم به حیث نامزددریاست جهوری کشورم معرفی شدم . او بر برادرها! باوربه خداکنید .که اشک شادی وخوشحالی وخجالتی مثل باران ازچشمانم جاری بود برقص و پایکوبی آنقدر ها پرداختم که عرق از سر ورویم میریخت گمان کردم که شل سابق شاشم درتنبانم رفته است وقیکه متوجه شدم هیچ حادثه بفضلی خداوند رخ نداده خدارا شکرکردم . ازآن به بعد من بندالله بمقام ریاست جهوری رسیدم .صدها بارالحمدالله وسحبان الله کفته خدا راشکر کردم . باخود عهدکردم که درهیچ نوع شرایط زمان ومکان تا آخرین رمق حیات خویش ازین همه کمک های انسان دوستانۀ ایمانی واخلاقی که درحق من پوش عزیزجان (این قاتل هرازتن انسان های بیگناه عراق وافغانستان ) نموده است تا ابد فراموش نگرده وازآن رادمرد بزرگ تاریخ تجاوز وجنایات بشری اکر بنام آزادی ،دموکراسی چه نبود که نکردم یاد آوری نمایم .گرچه چند ایام کوتاه بشیتربرختم دؤره ریاست جهوری منباقی نمانده حافط ام ضعیف وناراحتی در ببیروی درونی واخلاقی برایم پیش آمده .دارم کم کم قوه فهم وادراکم رفته ،رفته اردست بررو .من دررویا ملکوتی شب روزعذاب وجدان خویش هستم ، شاید کبوتراقبال وآرزو ریاست جهوری درخواب بیداری برمن یاری کند که بازم معرفی وبرنده شوم بخداقسم آن عهدوپیمانیکه قبلاً با چورج پوش بسته بودم . اینبارخود راباهمرا مکانات وشرایط تغیر جهت داده وتعهد وعهد می بندم که دیگراز پوشیدن پیراهن وتنبان وچپن وکلاه و واسکت خوددارای نموده درکرکتروشخصت خویش تغییرفاحشی راوارد ومثل یک سیاست مدار کارگشته درتمام عرصه ملی وبین الملی از منافع هریک ازشما عزیزان با جان ودل دفاع خواهم کرد . بنگر زمانه چقدرخراب شده هرکس وناکس پشت سّرم غیبت وهرچه میگویند ازآن هیچ باکی ندارم ومن نا شکر نادم نستم بگذاید ازخدمات وجافشانی وجانثاری ومحافظت جا من که چه درهنگام سّفروحضر وحتی برای نمازخواندن به مسجد خانه خدا میرفتم ویابرای رفع ضرورت به تشناب خانه همیشه بادیکاردهای امریکائی وفادار باسگ ای تعلیمی شان درهرحالت ازمن مراقبت ومحافظت میکردند. اکرشمابه جای من قرارمیداشتید چه میکردید ؟.آیا قابل یادآوری نیست که ازین کمک ویاری صادقانه تذکر ندارد ویاآنرافراموشکنم والله قسیم که هرگزنه. ..که چه من بادگاردهای افغانی وسگ های تعلیمی داشته وداریم .ولی آنقدرموئثر هوش بررد بخود نستید به غیرازپرخوری وخواب ومثل سگ های اسّیاف ازآنها استفاده درست بعمل نمیآید ..

های مای فریند مستر بارک اوباما

درپایان این نیوۀ از دولت وحکومت وشخص شما چشم انتظار آنرا دارم که بازم این خادم چاکر وخاک بسر برای نامزدی بریاست جهوری معرفی نمائید . تا ازدریا پرومهر ومحبت سی آی ای این بنده حقیر وفقیر قاشق وگفگیر که بسته به زنجیر که همیشه دربند قلادۀ بوده حاجت خویش نزرویناز گرفته وهمیشه نماز نفل ثوابی به خاطر صحت وسلامتی جناب عالی خوانده از خداوند با خجالتی وشرمندگی دوام طول عمر تانرا آروزومندم. من الله توفیق
باعرض هر مت خدمت کر زی؟
.


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

حکایت


حکایت میکنند که درزمان های گذشته حاکمی زندگی میکرد که سالهای درازبه امید وآرزوی داشتن پسری بسرمی برد ، اماموفق نمی شد . سرانجام درحالیکه فکر میکرد هرگز وارثی نخواهد داشت ،همسرش پسری بدنیا آورد . با تولد این طفل، حاکم ازخوشی درجامه نمی گنجید .جشن سرورونشاط برپا شد . گاوها وگوسفند هارا قربانی کردند وافراد زیادی دراین ضیافت شرکت کردند . سیل هدایا وتهنیت هاازجاهای دور ونزدیک جاری شد . مدتها گذشت ،کودک بزرگ شد و پدرهم تا حد جنون شیفتۀ یگانه پسرخودگردید ، ولی درمورد تأدیب وطرز رفتار اوهیچگونه سعی وکوشش بعمل نیاورد . وقتی طفل به چهارسالگی رسید ، حاکم به یکی ازمستخدمین مهتمد خودسفارش کرد که طفلی به سن وسال پسرش پیدا کند . مستخدم ظالم پس ازمدتی،طفل کوچک وفقیری راازیک قریۀ دورافتاده انتخاب نموده با زور وتهدید اوراازآغوش گرم والدینش جدا کرد وبه خانۀ حاکم آورد .درآنجا ،زندگی برای این طفل معصوم وفقیر سراسررنج وذلت بود . هرگاهی که پسرحاکم کارخلافی میکرد .بجای اوآن کودک غلام ومسکین تنبیه ومجازات میشد .ملازمین دربار اورا به حضور حاکم ووارث اومی کشاندند ودرزیرتازیانه های سخت ودردناک خود میگرفتند تا بیحال شده وبیهوش میگردید . باگذشت ما هها وسالها هردوکودک بزرگ شدند و به سن بلوغ رسیدند . پسرحاکم به یک جوان مغرور ،متکبر وخودخواه تبدیل شد .دردربارحاکم شایع بود که پسر درواقع برپدرخود حاکمیت دارد زیرا درهمان سن کم به هرمیل وآرزو بدون چون وچرامی رسید . مردم از روزی که اوفرمانروای آن ناحیه گردد وسرنوشت مردم آنجا رادراختیار خودبگیرد سخت بیم داشتند . درد ورنج دیگران به پسرحاکم نشاط وفرحت زیادی می بخشید و ازآزار واذیت به مردمان مظلوم وبیگناه لذت می برد . درعین حال پسرک قمچین خور ، جوائی نیرومند ونجیب وآرام بار آمد . اندام رسا وقوی ،سمای جذاب و زیبا ،شخصت مهربان ودید وسیع و والا داشت ونیاز دیگران رامقد متراز منافع خود میدانست . وقتی پسرحاکم به سن بلوغ رسید ،پدرش دگر احتیاجی به موجودیت پسر قمچین خور ندید ،لذا غلام بدبخت را دوباره به وطن وخانه اش فرستاد .در آنجا درفرصت کم پسرک قمچین خورمحبوب خاص وعام شد . اگرکسی به سختی ومشکل دچارمیگردید اوبه داش میرسد وبه اودلگرمی وتسلی می بخشید . بدون مزد ،به کمک مردم نیازمند وفقیرمی شتافت . مردم همیشه اورا می دیدند که درمزرعۀ روستائیان کم بغل وبی کس، ازصبح تا شام کارمیکرد وآنها راکمک مینمود . چندسال بعد حاکم مرد . پسرش جانشین اوشد . درمدت کمی ظلم وستم حکم جدید بجائی رسید که تمام مردم آن ناحیه دربیم وهراس دایمی بسرمی بردند .سپاهیان اواطراف واکناف رازیر پامیگذاشتند وبه اعمال نادرست و وحشیانه مبادرت میورزیدند . ازهرقریه ودهی که می گذاشتند ازمردم به زورغذا می گرفتند . اگرهم کسی اعتراض می کرد ،خانه اش راباخاک یکسان وزندگی اش راتاراج میکردند . روزی قدم منحوس حاکم به قریۀ پسر قمچین خوررسید ،زیرا شنیده بود که آن قریه،اسپ خوب تربیه میکند واوهم علاقۀ شدیدی به اسپ داشت . حاکم داخل قریه شد وازمردم تقاضا کرد که همه اسپان وقاطران خودرا به او پیشکش کنند . مردم همه مواشی خودا آوردند ،ولی مواشی مردم مورد توجه حاکم قرار نگرفته ،حاکم بدبین پنداشت که آنها اسپ های خوب خود را پنهان کرده اند .لذا گفت : «این دهاتیان خسیس وبدبخت همیشه اموال خوب خود را مخفی میکنند . وقتی مردان من دست بکارشود ،آنگاه زاری خواهند کرد که تمام چهارپایان شان را بگیرم وبروم » پس براسپ خودتکیه زد وخانه به خانه تلاشی را شروع کرد . وقتی چیزی نیافت وشرمنده وخجل گردید پس بابی رحمی تمام امرکرد تا ده را چوروخانه ها را به آتش بسوزانند . مردان او خانه بخانه ودکان به کادن رفتند ، مال ودارائی مردم را تاراج وغارت کردند وآتش زدند . درظرف چند دقیقه تمام قریه طعمۀ آتش گردید . مردم وحشتزده تلاش میکردند کودکان ومواشی خود را که دربین شعله های آتش دست وپا می زدند ،نجات بدهند . زنها فریاد می زدند ،کودکان گریه میکردند ومواشی بانگ برمی آوردند . درهمه جا وحشت واضظراب حکمفرم بود وتماشاگرآن صحنه حاکم بود که براسپ خود نشسته ناظراعمال وحشیانۀ عمال خود بود . درمیان شعله های آتش ودود ،پسر قمچین خور نظرحاکم راجلب کرد که سطلی آب دردست وبا قبول خطر ،مردم ومال شانرا ازآتش نجات میداد . حاکم ذوق زده فریادکرد« واه !واه! چشم ماروشن !بینید ، خرلت خور باپای خود آمده است ! « خرلت خور» لقبی بود که خود حاکم به پسرقمچین خور داده بود . سپاهیان حاکم اورا کشان کشان بحضورحاکم ظالم وخونخوار آوردند . حاکم که می خواست برای تفریح وشوخی از هرفرصتی استفاده کند ،به اوگفت : «خوب ،اینجا خانه وقریۀ تو است؟ وتوچون اسپی برای سواری من نداری ،خودت قاطر من شو ! » آنگاه درمیان غریو و قهقهۀ مردان حاکم ،بر دوش جوان قمچین خور پالان ،وبر دهنش افسار بستند . بعد حاکم برپشت او برپشت او سوار شد وقمچین خود را بالا برده ضربۀ محکمی به رخسارۀ او واردکرد وبا خنده های دیوانه وار چو چو گفته فریاد می زد : «خرلت خور مرا اسپ سواری بده !» جوان قمچین خور گفت : «بسیار خوب ، برای اسپ آماده شو که مردم از آن افسانه ها بسازند ! » بعد هردوپای حاکم را محکم گرفته درمیان شعله های آتش دوید . سپاهیان با چشمان حیرت زده دیدند که حاکم فریاد می زد و بهوده می کوشید تا خود را از چنگ پولادین جوان قمچین خور نجات بدهد . دیری نگذشت که هر دوطعمۀ شعله های آتش شدند .
بامرگ حاکم ،مردان اوهمه فرار کردند . برودی داستان شجاعت جوان قمچین خور در اطراف ونواحی آنجا پخش شد وبالاخره به سمع پادشاه رسید . پادشاه هیئتی را برای تحقیق به آنجا فرستاد . خانوادۀ حاکم مورد خشم شاه قرارگرفت ،بسیار از مردان او زندانی شدند ویک حاکم جدید وعادل وراستکار حکمفرمای آنجا گردید .درعین حال داستان جوان قمچین خور بعنوان یک افسانۀ باستانی دربین مردم رواج یافت . درخلال سالها متمادی ،داستا نسرایان ،نسل اندر نسل وسینه به سینه ، از مرد شجاع ونیرومندی قصه می کردند که بخاطرنجات قریه ومردم خود ازشرابلیس ،شیطان را بر دوش خود دربین شعله های آتش افگند .
اقتبا س ازافسانه ای ازکشور نایجریا


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

یاد بود از خسرو روزبه قهرمان ملی ایران



تولد -1294
شهادت 21 اربیهشت 1337
روزبه به راه مبارزه انقلابی گام گذارد 1322عضوحزب تودًه ایران شد.درکنار مردم مبارزه رادرابعاد وسیع تری ادامه دهد.اوازنخستین افسرانی بود که به حزب تودۀ ایران پیوست . روزبه ازبنیادگذاران تشگیلات افسران آزادی خواه ایران ساعت چهار روز21اربیهشت سال1337 مامورین مرک به سراغش رفتند .آماده بود روزبه وصیت نامه کوتاهی خطاب به رفقا،برادران ودوستان خودنوشت اوراحرکت دادند به کمک عصا راه می رفت هنگامی که مامورین مرک میخواست چشما نش راببند نگذاشت . کفت من از مرک نمی ترسم «به دسته سربازان اعدام سلام کرد واظهار داشت من میدانم شمامقصر نیتید .شماسربازان به منظور انجام وظیفه وهمان اطاعت کورکورانه دراینجا گرد آمده اید تاوطن پرست مثل مرا تیر باران کنید .برشماانتقاد نباید گرفت.
اوسپس باصدای رسا کفت هرچند مامورین مرک میخواست صدایش راخاموش کند ولی نتوانست روزبه فریادکشد
مرگ برشاه
زنده باد حزب تودًه
سپس مامورین مرک شلیک کردند وگلوله های که بر سینه شهید خلق روزبه گل داد را جاودانه وصدایش درهمه جهان منتشر ساخت .
ازآن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ما ست

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

روز خجسته مادر گرامی باد


سایت «همایون» بمناسبت روز جهانی مادر بهترین شاد باش خویش را به پیشگاه مادران عزیز گرامی تقدیم میدارم . همچنان از آن مادران گمنام حزب دموکراتیگ خلق افغانستان که در راه دفاع از ارمان مقدس حزب جام شهادت نوشیده اند دورد سپاس میفرستیم

بااحترام


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

سود جوئی از پوست و اندام زنان



سه دسته سود جو وجود دادند که از توده زنان بهره ها برده اند . آنها با زبان بازی وفریب کاریِ خود زنان را وادار کرده اند که درجستجوی زیبائی ، پول خود را به جیب شان سرازیرکنند:
1.آنهائی که با دستکاری دربدن زنان می خواهند آن را به اندازه استاندرد ومُد پسند درآورند؛
2.آنها ئی که پوست واین اندام دستکاری شده را با لوازم آرایش ، رنگ ها لو شین ها عطرها وغیره می آرایش یا رنگ آمیزی می کنند؛
3. آنهائی که این اندام دستکاری شده ورنگ آمیزی شده را با لباس ها وجواهرات آخرین مد وغیره می پوشانند.
درگروه نخست ، اگر زنی بخواهد زیبا شود باید وزن واندازه معینی داشته باشد وحتی یک اونس بیشتر وکمتر نباشد. واندازه دور باسن ، دور سینه وکمر او دلخواه باشد . اگر ز نی با این الگوی ماشین وار تفاوت داشته با شد دیگر جز و زیبایان به شمار نمی رود. درنتیجه زنا ن که با نمونه دلخواه خط تولید تفاوت داشته باشند به رنج و اندوه همیشگی دچار خواهند شد. زنان کارمند وکارگر ، نگران وسرخوده از بارسنگین زندگی جامعه سرمایه داری که از ریشۀ ناکامی های خود آگاه نیستند ، همیشه به این سو گرایش دارد که زشتی و بی ریختی خیالی خود را سر چشمه همه مشکلات خویش بد انند وقربانی عقده حقارت بشوند. از این رو هزاران و دهها هزار ومیلیون ها نفر به سوی آرایشگران وفریب کاران آرایشی می شتابند وپول را که به سختی به دست آورده اند ،به صندوق آنها می ریزند. استاندرد های زیبائی اندام ازطریق ستارگان هالیورود ومسابقه های ملکه زیبائی ادامه می یابد وبر سر آن هیاهو وجنجال بر پا می شود .«زیبایان» برگزیده جلوی چشمان هیپنوتیسم شده توده های انبوه زنان با استفاده از ابرار های گوناگون رژه می روند : روی پرده سینما ، تلویزیون ،و درمجله های خوش ظاهر امّا کم محتوا .« یک شکلی ویک نواختی این «زیبائی ها» تکان دهنده است» چند گونگی را که اصل اساسی زیبائی واقعی است زدوده اند وهیچ رگه ای ازآن به جا نمانده است ،همانند نان شیرینی های فراوان که خمیر وقالب پخت آنها یکسان باشد و دارای یک مارک باشند . دررده دوم ،فروشندگان لوازم آرایش ورنگرزان وآراسشگران این پوست های به دقت کنترل شده قرار دارند .

شاید تنها کارگران کار خانه های این تولید کنندگان بدانند که مواد خام گوناگون ارزان قیمتی راکه این تولید گان در شیشه یا بطری ریخته و به ده دالر می فروشند همان مواد را فروشگا ههای پائین شهر در شیشه یا با طری نموده و ده سنت ارائه می دهند . برای آدم های ساده دل و زود باور ، شیشه ده دلاری می بایستی چیزی جادوئی با تائیر وییژه باشد که در کالا های ارزان قیمت یافت نمی شود .آگهی های بزرگ را میگویند ،پس این گمان درست است . این زنان بیچاره فشار مالی زباد بر خود هموار میکنند تا این فراورده های جادوئی را به دست آورند به امید اینکه از زنی کارمند به زنی وارث مال و ثروت شبیه شوند . سر انجام ، سود جویان مۀً گزینش عزاب آوری در برابر زنان نهاده اند آیا باید چیزی با دودام بخرند یا یک مۀ زودگزر را ؟ ثروتمندان ، که هر دو کار را می توانند انجام دهند ،نمایش مسخره مۀ شبانه روزی ترتیب دادهاند ، مۀٍ صبح ، بعد از ظهر ، میهمانی کوکتل ، عصر ، شب وهنگام خواب . آنها برای «هرموقعیت»یک مۀ دارند و «موقعیت ها»بی شمارند . علاوه بر این ، به مجموعه ای گسترده از لوازم تزئینی جنبی و کمکی نیاز دارند تابا هر چیز که آنها فکر می کنند به آنها « می آ ید»جور باشد .واین کوهی ار مد ها که هفته زنان را زیر فشار گذاشته - شاید هفته دیگر ، ماه دیگر ویا فضل دیگر- با فرمان مُد تازه ، کهنه وقد یمی شود . نمونه خوبی دربارۀ اینکه آیا زنان آنچه را که نیاز دارند میخرند ویا نیازبه خرید را به اجبار در آنها به وجود میآورند را در مقاله ای چاب شده در«نیویورک تایمز» میتوان یافت . دراین مقاله گفته می شود که «کیستین دیور» طراح لباس ثروتمندان ، که سبک های او به شکل ارزان تری برای زنان تنگدست کپی می شود ، این توان را دارد که یک شبه دامن پنچاه میلیون از زنان آمریکائی را بالا بکشد ، یا آن را پاۀین بکشد ویا هر دو کار بکند . سه یاچهار اینچ تفاوت در اندازه پای دامن ، برای زئی که می خواهد در سر کار خود اهل مُد جلوه کند ، می توان فاجعه باشد . شاید برای ثروتمندان دورانداختن لباس ها وخریدن لباس های جدید گونه ای سرگرمی باشد اما برای طبقه تنگدست هرینه سنگینی دردارد. پس وقتی میگویند که زنان حق دارند از لوازم آرایش ، مد وغیره برای تن دردادن به این بهره کشی را به روشی دریابند ، زنان را میتقیم به دام تبلیغات و روال کار سرمایه داری می اندازند . زنان پیشگام ، که گوشنندگان پیشرو دگرگوئی اجتماعی هستند ، هرگزنیاید ، حتی ناگاهانه این مسا بقه جاه طلبا نۀ مد را تقویت کنند ، وظیفه آ نها رسوا کردن آدمهای رذل و پستی است که از قربائی کردن زنها سود می برند .

نوشتهٍ خانم ایو لین رید

روز کامیابی


نهم مه 64 مین سال روز پیروزی درجنگ بزرک میهنی 1941-1945 برفاشیم هیتلری همه نیروهای صلح دوست سراسر جهان جشن مگیرند.سال1945 پایان جنگ کببر میهنی وجنگ دوم جهانی است دراین سال سقوط برلین مقاومت هیتلری ها سرکوب گردید و بالا خره درنیمه شب هشتم ماه مه تسیم بلا قید وشرط آلمان هیتلری درهمان شهربه امضأ رسید روز« نهم ماه مه» روز پیروزی جنگ کبیر میهنی مردم شوروی بر فاشیم برای همیشه ثبت در تاریخ بشر یت گردید


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه

صلح وجنگ

باز این مخالفان که ره جنگ میز نند
برساز ما نوای کج آهنگ میز نند
برعشق خوب مارقم زشت مکشند
بر نام وننگ ما دغل ننگ میز نند
سنگین دلان تیر ضمیر از خلاف عهد
بر آبگینه دل ما سنگ می زنند
هر لحظه از گشاد ملامت هزار تیر
بر قلب این شکسته دل تنگ میز نند
مینگر ندعیب گر بیان خویشتن
در دامن حکایت ماچنگ میزنند
بر آستان صلح نهادیم سر چوسنگ
وین سنگدلان هنوز ره جنگ میزنند

به انتخاب شاذیه


ما رها بارقص وافسونگری شکار خود را می بلعند



بعضی ها تصور میکنند که ما رهامعمولاشکارخود را ابتدا ازقدرت نگاه درجای میخکوب وبه اصطلاح »هیپنوتیزم«میکنند وسپس بایک ضر به نیش زهرا گین خود کار آنهارا میسازند واکر مار زهردار نباشد شکار خود را میبلعد. حتی مارهای کوچک هم همینطورند و شکارهای مثل خرگوش،بقه،بوزینه وپرندهگان کوچک درمقابل مارها «هیپنوتیزم» میشوند ودرجنگلهای مخوف امازون وافریقا بوزینه ها وحیوانات عظیم الجثه درمقابل مارهای وحشتناک بواو کبرا ابتدا به جای شان میخکوب و سپس توسط مار بلع میشود. بهر حال،اما به نظر شما آیا مارها واقعا شکار خود را«هیپنوتیزم« میکنند؟ ویا اینکه او را فریب داده بعد می بلعند ؟ درمورد داکتر کیکپنگ« امریکایی عقیده دارد که مساله «هیپنوتیزم» در بین نیست و مارها چون خط و خال ورنگین هستند ناکهان با حرکات جالب دربرابر شکار بدبخت ظاهر میشوند وسر شانرا بلند می کنند وزبان شان را لحظه به لحظه درمیاورند و درواقع میرقصند شکار بیچاره فریب این رنگها وحرکات جالب ورقص وحشتناک آنها را میخورد و با حالت تعجب غرق تما شای آنها میشود وآنگاه مارها قدم به قدم با رقص وافسونگری توجه شگار رابه خود جلب کرده به آنها نزدیک میشوند و با یک حمله برق آسا اورمیبلعند. نکته جالب اینکه پرنده گان کوچک وحیوانات مثل بوزینه ،گاو ،آهو وحتی گوزن درآخرین لحظات، وقتی که مار با رقص و حشتناک خود به نزدیک آنها میرسند متوجه حقیقت هراس انگیز میشوند و دیگر کاری از آنها سا خته نیست وچنان ترسی آنها را فر میگرد که نه تها قدرت فرار دارند مار به یک حرکت آنها را از پا در می آورد. دربسیاری از مواقع مار اصولا احتیاجی به پریدن به روی شکار خود را ندارد زیرا شکار بدبخت قبلا از ترس جان داده است مخصو صاً بوزینه ها وخرگوشها که قلب شان ضعیف است ابتدا غرق تماشای رقص هراس انگیز مار میشوند به محض آنکه متوجه حقیقت امر میگردند به قول معروف«دل از دست میدهند» و شاید مارها از ضعیف بودن قلب شکار های خود وترس مفرط آنها اطلاع دارند دیدار خود توأم می کنند وآنها را می بلعند

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

روز جهانی کارگر


روزجهان کارگر درحالی تجلیل میشود که نظام سرمایداری وبحرانش دنیا رابه کام خود کشیده است.سردمداران این نظام نا برابرمیخواهند.سرمایداری بحران زده رابا تحمیل بیشتر فقر وبربادی بیشتربه کارگران وزحمتکشان نجات دهید.
این نظام که همه دزد ها-مافیا عوامفریبانی که وضع فعلی را بوجود آورده اند.
وظیفه ماست که در افغانستان برای نجات کارگران و زحمتکشان ازیوغ حکومت مافیای که مردم به جان آمده اند. برای سرنکونی
آن به نیروی انقلابی یک جا شویم تا همه نیروی های نجات دهنده جامعه ما به میدان بیاید. به سرنوشت سیاسی دست بیابد.
نظامی بسازند که تولید را درخدمت نیاز های همگانی بکار گیرد وتعاون همکاری را بجای ا ستثمار و رقابت بنشاند.

زنده باد آزادی ،برابری وحکومت کارکران
.