۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

نیوۀ کرزی عبدالاحد همنورد از آلمان


درین شرایط که چه برایم خیلی دشواروبسّی مشکل است که ازخودکذری وجانفشانی وایثار وفداکاری خویش ودیگررزمنده گان دلیرشجاع چوروچباولگر. ترورآدمکش با قتل های مسلحانه ومخفیانۀ هریک شان راتعریف وتوصیف نمایم . همینقدر قابل یادهی است که ازپشتیبانی وتبانی سردمداران قهرمان محرگه جنگ عراق وافغانستان که ازبرکت تجاوزاشغال وبمباران هوای وزمینی که بسیازی ازهموطننان ماباسیاست های ناکارآمد آقای پوش عزیزکه جام های شهادت،فقروگرسنگی رابخاطرآزادی ودموکراسی لمّس وجشیده اند .ابرازشکران نعمت نمایم .من هیچگاه درمقابل هریک دوستان امریکایی خویش شکوه وگلایه نداشته .ولی درین آواخرکه یک سیا ه پوست بمقام ریاست جهوری انتخاب رسیده هست کمی آزرده خاطر وشکررنجم . زیراکه من چندین بار خواستم که بااو ملاقات نمایم ولی نپزیرفت .خدای نخواسته حرف وسخن مراسؤ به تعبیرنکرده ازآن استنباط غلط نه نمائید.من همان غلام صادق،عابدوحاذق که قبلاً دربرابرپوش بودم اکنون نیزدرمقابل شما سرتاپا کوش ومیطع وخرمانبردارم . وبا همان شرایط وتعهدات قبلی به صفت یک سربازفداکارخواهم بود .
ای بارک اوبا ما جان ازشماچه پهت وپنهان.
من آنقدرها تحت تاثیروقوۀ جاذبه پوش رفته بودم .وقتکه برسرم قهر وغضب میشد ازترس ولرزشاشم درتنهبانم مرفت . اکنون حیرانم چکنم .عنان اختیارم ازدست رفته سرگیج وپای لچ برهنه . چون گدای سرکوچه وبازار ،تو پنداری همه چیز بی جان مرده . لنک ولاش درمانده طلبم . زمانه خراب شد صرف وسخن وامرواحکام مراکسی قبول نداشته ودوتوت ارزش نمیدهد .این مجلًس نمانیدگان «شورا»وهم بعضی اوقات مجلس سنا ویا «مشرانو جرگه» که دررأس آن قهرمان جهادی ،این قاتل آدمکش ،اجنت انگلیس که ازطرف من بپاس خدمات واحترام وعقیده جهادی که بروی داشتم معرفی وتعین شد . باوجودکمک های سّخاوتمند بسیارزیاد . اکنون کله شخی وسرپیچی مینما ئید. وبه اصطلاح وطنی ما دشاه میید هد شاه قلی نه ویا رپش از ماست واکش از دیکران ویا په بل عبارت«دودی زما خوری ،توتوچه سلام خانه کوی» پس شما قضا وت نما ئید . نمیدانم چکنم چه بنوسیم .ازخود مجلس نمانیدکان که اکژیت شان به غیر ازیک عده محدود دیکر همه همه همان قماش بنالم ویا ازروز گار ویا درجنک سالار تفنک سّالار ومجا هدین دیروز منافقین وشیاطین امروزکه زمان من هم افتخارآنرا درزمان جهاد مقدس به خاطر سرکوب وکشتارمردمان وطن داشتم .اکنون برمن فخری فروشند .خیر بهر صورت باهرکس ناکسس ساختم وی ثروتی اندوختم . نمیدانم ازکجا آغازنمایم. به این طبل شادی ونامردی سرود سازکنم . بازم خدا را شکر گذارم یا جمعی از دوستان ویاران قدیم وندیم وبه خصوص برادرکه نامش رانمیگویم . منحیث یک قاچاق برماهر مواد مخدرۀ که سرشار ثروت خداداد ازبرکت کشت خشخاش وحاصلی ازهروهین چرس تریاک بدست آورده است . قبلاً چاق وچله وتگلۀ بامافیای اسلامیزعرب وپاکستان وانسانهای نا مسلمان که دین مذهب رادرمقابل مسلاع ناچیزمال حرام میفروختند وپولی هنگفت ازآن می اندوختند . ما همه بربام فلک با لاشده اذآن اللۀ واکبرمیدادیم پس چطور متیوانم دوستان وفا دارد تا چا قبر وانسان کش خودرا به این زودی ها فراموش کنم «اسّقفراللۀ» به شکرخداوند ازبرکت دوستان سّفره نان مابه اشتراک شتریان ومدعیان دورغین اسلام نما همیشه ازخیر وبرکت پر بوده هست. سه وقت غدای مکلف وبااشتها می خوایم وبعلاً بروت راچرب بعدازصرف طعام که شکم هاسّیرشد به خواندن نماز ودرحق مظلومان ،گرسنگان،بی سرپناهان ،آوارگان ودیکرغربا وطن به ثنا ودوعا میپراختم وازخداوند درحق هریک شان مغفرت طلب نهاتم چون دیگر کاری ازدست ماساخته نیست تا برین توّده بی سّروپاکمک ویاری مرساندیم . شما باوربخداکند . ویابا وجودیکه دوعاد ثنار خواندن نمازهای نفل وثوابی من هیچگاه آرام ننشسته واز ناراحتی های دورنی ام کاسته نمیشود . شب روززجروشکنجه وعذاب میکشم تا مگرخداوند برین ملت گرسنه بی غم سازد . من هیچگاه نادم وفراموش کارنبوده ونیستم .وآن ایام راخوب بیاددارم .زمانیکه ازجانب سی آی ای ودوستان امریکایی که ازقدیم بااوآشنائی داشتم به حیث نامزددریاست جهوری کشورم معرفی شدم . او بر برادرها! باوربه خداکنید .که اشک شادی وخوشحالی وخجالتی مثل باران ازچشمانم جاری بود برقص و پایکوبی آنقدر ها پرداختم که عرق از سر ورویم میریخت گمان کردم که شل سابق شاشم درتنبانم رفته است وقیکه متوجه شدم هیچ حادثه بفضلی خداوند رخ نداده خدارا شکرکردم . ازآن به بعد من بندالله بمقام ریاست جهوری رسیدم .صدها بارالحمدالله وسحبان الله کفته خدا راشکر کردم . باخود عهدکردم که درهیچ نوع شرایط زمان ومکان تا آخرین رمق حیات خویش ازین همه کمک های انسان دوستانۀ ایمانی واخلاقی که درحق من پوش عزیزجان (این قاتل هرازتن انسان های بیگناه عراق وافغانستان ) نموده است تا ابد فراموش نگرده وازآن رادمرد بزرگ تاریخ تجاوز وجنایات بشری اکر بنام آزادی ،دموکراسی چه نبود که نکردم یاد آوری نمایم .گرچه چند ایام کوتاه بشیتربرختم دؤره ریاست جهوری منباقی نمانده حافط ام ضعیف وناراحتی در ببیروی درونی واخلاقی برایم پیش آمده .دارم کم کم قوه فهم وادراکم رفته ،رفته اردست بررو .من دررویا ملکوتی شب روزعذاب وجدان خویش هستم ، شاید کبوتراقبال وآرزو ریاست جهوری درخواب بیداری برمن یاری کند که بازم معرفی وبرنده شوم بخداقسم آن عهدوپیمانیکه قبلاً با چورج پوش بسته بودم . اینبارخود راباهمرا مکانات وشرایط تغیر جهت داده وتعهد وعهد می بندم که دیگراز پوشیدن پیراهن وتنبان وچپن وکلاه و واسکت خوددارای نموده درکرکتروشخصت خویش تغییرفاحشی راوارد ومثل یک سیاست مدار کارگشته درتمام عرصه ملی وبین الملی از منافع هریک ازشما عزیزان با جان ودل دفاع خواهم کرد . بنگر زمانه چقدرخراب شده هرکس وناکس پشت سّرم غیبت وهرچه میگویند ازآن هیچ باکی ندارم ومن نا شکر نادم نستم بگذاید ازخدمات وجافشانی وجانثاری ومحافظت جا من که چه درهنگام سّفروحضر وحتی برای نمازخواندن به مسجد خانه خدا میرفتم ویابرای رفع ضرورت به تشناب خانه همیشه بادیکاردهای امریکائی وفادار باسگ ای تعلیمی شان درهرحالت ازمن مراقبت ومحافظت میکردند. اکرشمابه جای من قرارمیداشتید چه میکردید ؟.آیا قابل یادآوری نیست که ازین کمک ویاری صادقانه تذکر ندارد ویاآنرافراموشکنم والله قسیم که هرگزنه. ..که چه من بادگاردهای افغانی وسگ های تعلیمی داشته وداریم .ولی آنقدرموئثر هوش بررد بخود نستید به غیرازپرخوری وخواب ومثل سگ های اسّیاف ازآنها استفاده درست بعمل نمیآید ..

های مای فریند مستر بارک اوباما

درپایان این نیوۀ از دولت وحکومت وشخص شما چشم انتظار آنرا دارم که بازم این خادم چاکر وخاک بسر برای نامزدی بریاست جهوری معرفی نمائید . تا ازدریا پرومهر ومحبت سی آی ای این بنده حقیر وفقیر قاشق وگفگیر که بسته به زنجیر که همیشه دربند قلادۀ بوده حاجت خویش نزرویناز گرفته وهمیشه نماز نفل ثوابی به خاطر صحت وسلامتی جناب عالی خوانده از خداوند با خجالتی وشرمندگی دوام طول عمر تانرا آروزومندم. من الله توفیق
باعرض هر مت خدمت کر زی؟
.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر