۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۰, پنجشنبه

کارگران جهان متحد شوید


سایت
همایون !
اول ماه می روز اعلام اتحاد وهمبستگی
بین المللی کارگران وهمه ستمدیده گان
علیه نظام سرمایه داری
و برای پایان دادن به نظام نا برابر است تبریک و
تهنیت عرض مید ارد.

زنده با د اول ماه می!
زنده باد آزادی برابری وحکومت کا رگران

۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

هفت ثور


هفت ثور یک تحول وچرخش تا ر یخی ازالحاظ اجتماعی
فرهنکی وبه خصوص سیاسی کشوروجامعه بود.
صرف نظرازاشتبهات وناهنجا ری ها عملکرد بعضی ازرهبران
حزب. ولی ازجهت سیاسی تگانه وهشدار باش و زیکنال
بود. درین منطقه مرکز آسیا.
وبخصوص تحمل آن برای همسایگان وارتجاع وامپیریالیزم
خیلی دشوار بود.
مطلبی که درخو ر وقابل تزکراست. نقش آفریدگاری
درین راستا داشت مبارزه حزب دموکراتیک خلق افغانستان
ونهادهای سیاسی وابسط به آن جهت ارتقا وسطع آگاهی
سیاسی طبقات جامعه از روشنفکران کرفته تا اقشار خورد
کوچک مربوط به آن .
این که چگونه وچطور حزب دموکراتیک خلق افغانستان
قدرت سیاسی دولت را تصرف کرد وبعداً شکست واز
دست داد. به بحث نمی پردازیم. صرف فقط وفقط موقف
سیاسی آنرا درمقابل سیاست های جنگ ستیزانه ومداخلات
تجاوزگارانه دشمنان داخلی وخارجی به خصوص همسا یگان
را از نظر نباید دور دا نست آنها همیشه دربها نه گری اسلام
ودین درخطر وکشور اشغال شده سبوتاژ وسیعی را توسط
وسایل جمعی وگماشتکان خود که بدرون حزب بدین منظور
قبلاً آماده شده باعمال بی شرمانه وناجوانمردانه از هیچ
کونه تخریب وسازماندهی دریغ نمی ورزید وآنرا بطرف
بحران ویرانگرانه کشا نید تا سقوط حزب ازقدرت سیاسی.
بگذار زمان میگذرد واین داغ ننگ برجبین ناکسانی خواهد
نقش دایمی بست که وطن را بدین حالا روز رسانید،
واکنون منحیث تما شاه گر وقضاوتگر درغندی خیر نشته
به افتخارات ویرانگران وحشیانه خویش می باله ولافند

داغ لاله

لاله راگر بباغ بهشت بشانی
نرود هرگزداغ سیاه که بردل دارد
چون انسان بر سرسّت وریاکار
زخم های چرکین که بردل دارد



۱۳۸۸ اردیبهشت ۶, یکشنبه

فرخنده باد سی ویکمین سالگره انقلاب مردمی ثور

مردان زره باعزم آهنین درسنگر دفاع ازصلح و آرامش هموطنان بود سلاح دست داشته را بامهارت وبه موقع علیه دشمنان میهن ومردم به کارمیکرفت.










رفیق ببرک کارمل رهبر زحمتکشان مردم افغانستان درتجلیل از هفتم ثور

فرخنده باد انقلاب ثور



قیام هفتم 1357جمهوری خود کامه سردار محمد داؤد
برای همیشه از میان رفت
« اعلامیهء شورای نظامی قوای مسلح افغانستان»
«سردارمحمدداؤد آخرین فرد خاندان مستبد نادرخان،
این عوام فریب بی نظیرتاریخ وخاین به ارادۀ خلق
افغانستان برای همیشه ازمیان رفت،حاکیت ملی بعداز
این به شما خلق نجیب افغانستان تعلق دارد. دفاع از
دستآورد های انقلاب، ازبین بردن هواخواهان این سردار
مستبد وستمگر وظیفۀ فردفرد مردمان شرافتمند افغانستان
است»
این اعلامیۀ ساعت 6یا7شام به زبان های پشتو و
دری توسط محمد اسلم وطنجار و عبدالقادر از طریق
رادیو افغانستان نشرگردید
.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

تصویر از رزمنده گان


رزمنده گان حزب دموکراتیک افغانستان
درجبهات بر ضد انقلاب.

رویدادها ی ماه ثور دورۀ حاکمیت حزب دموکراتیک


دوم ثور1367 ازدست دادن غند بریکوت ولایت کنر ها به اثرخیانت
7 ثور 1357تغیر جمهوری خود کامه محمد داؤد به جمهوری دموکراتیک.
7 ثور1364 بقتل رسیدن فیض الرحمن فایض یکتن ازسرکرده ضد انقلاب.
9ثور1357 قیام مسلحانه اهالی زیروک پکتیا به ضد دولت.
14 ثور1366 وفات استاد خلیل الله "خلیلی"
15ثور 1357 قیام مسلحانه مردم غور به ضد دولت.
16ثور1366از دست دادن قوای سرحدی علاقداری درولسوالی
بنگی قلعه ولایت تخار.
18ثور1358 از دست دادن ولسوالی های جاغوری،
ناوه، اجرستان وجغتو.
18ثور1367ازدست دادن غند چمکنی ولایت پکتیا.
19ثور1358 قیام مسلحانه مردم لوگر وپلخمری.
24ثور1357 دستگیری مولوی عبدالرب احدی

سرکرده ضد انقلاب ولایت وردک
25ثور 1367از دست دادن غند36 جاجی مشهوربه غند چونی.
28ثور1358 از دست دادن ولسوالی نجراب ولایت کاپسا.
28ثور1367 از دست دادن کندک 28-29 گلشاه کوت.

۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

قیا فه



قیا فه چیست؟
عبارت ازصورت ظاهری شخص است.
عسکرملبس با یونیفورم مکلف است قیافه
خود رامطابق به تعلیمنامه قیافه بیاراید.متخلف
مستوجب مجازات میبا شد.

« عکس بالای
پولیس اجیر.



عکس پایین
پولیس مردمی
ویا انقلابی.

۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

یادداشت ها ! رفیع غازی زاده



اشاره ایست به بسیج مردم کوبا.
الف-بحران اکتبر: برای دفاع درمقابل حملۀ واشنگتن،
دولت کوبا تعداد موشک اتمی ازشوروی تهیه کرده بود.
دراکتبر 1962 کندی رئیس جمهوری ایالات متحده اعلام
کرد که موشک ها باید ازخاک کوبا بیرون برده شوند.
هم چنین دستورداد نیروهای مسلح امریکا درسراسر دنیا
به حالت آماده باش درآیند وکوبا تحت محاصره ی کامل
قرار بگیرد. وی هم تهد ید کرد که فوراً به خاک کوبا حمله
خواهد کرد. درداخل کوبا مردم برای دفاع بسیج شدند.
نخست وزیرشوروی ،نیکیتا خروشچف، موافقت کرد که
موشک ها ازکوبا بیرون آورده شوند ودرمقابل کندی
قول داد که واشنگتن کوبا را مورد تهاجم قرار ندهد.
بحران اکتبر بدین طریق پایان یافت.

۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

ظهورطالبان شیعه افغانی ! نسیم فکرت

وحشتناک است خواهرم. عجیب وضعیتی است که ما درآن
دست وپا می زنیم. امروز وقتی مقاله نیویارک تایمز را
میخواندم گریه گفت. به حال هموطنانم به حال طرف آن
زنان که امروز برای حق شان فریاد می کشیدند اما از آن
طرف کروهی باحمایت ازآقای محسنی برآنها حمله برده
و نعره می کشیدند.
دقیقا سه سال پیش وقتی بنای مدرسه خانم الانبیا گذاشته
شده بود، نه به یکی بلکه به چندین دوستم گفتم: این مرکزی
خواهد بود که طا لبان هزاره ویاطالبان شیعه توسط کشور
جمهوری اسلامی ایران پرورده شده وبلای جان جامعه
خواهند شد.
نتیجه ونمونه اش را حالا مبینید وشنیدید .پاکستان طالبان را
از درون پشتونها بوجود آورد، ایران طالبان شیعه را از
درون هزاره ها وسادات به وجود آورده اند اما شکل وشمایل
دیگری.
طالبان محسنی شعار میدهند! فاحشه ها،برین گم شوین!
بی دینان شرم کنید! کافران، خارجی پرستان، مرک برشما!
آخر کافران چه کسانی هستند؟ متوجه هستید، شعارهای
طالبانی که دیروز هزازه ها را قتل عام میکردند وعلنا
کفته بودند که هزاره برین از افغانستان کم شوین امروز از
دهن طالبان محسنی ودست پرورده های استخبا رات ایران
می شنویم.
شنیدند که کروهی ازحامیان شیخ آصف محسنی به لسیه
معرفت حمله بردند این دقیقا کار طالبانی است که درجنوب
انجام میدهند. آخرفرق این دو تا درچیست؟
تنها فرقش این است که طالبان جنوبی دست پرورده پاکستان
هستند وطالبان محسنی دست پرورده ایران.
تا از یادم نرفته این نکته را می خواهم اضافه کنم که
موسسه تحصیلات عالی کاتب درتالیف وجمع آوری
قانون احوان شخصیه شیعیان دخیلند .اکر صد بار دیگران
را ملامت کنیم بیاید یک بار خودمان را هم ملامت کنیم.
آخوندهای که تازه از حوزه علمیه قم برگشتند وامروز
دعوایی حقوق بشر و دموکراسی سرمیدهند وبعد کنفرانس
ها دایر میکنند تا قانون شیعیان افغا نستان را بررسی کنند
نتیجه اش راامروز ما می بینیم. این نتیجه کنفرانس آقایای
است که چندین روز درموسسه تحصیلات کاتب سر کردان
بحث وتبادله نظر به قانون شیعیان افغانستان بود.
من مطئنم کسان که درموسسه عالی کاتب هستند امروز با
عذاب وجدان رو بروست .
عجیب روز گاری است، روزگاری که هنوز باور کرانش
ممکن نیست.زبانیم لال گشته است چه باید بگو ییم
وچه باید بگنیم.

یادداشت های از کابل

۱۳۸۸ فروردین ۲۶, چهارشنبه

اصطلاحات عسکری توسط محترم ج، ع، طغرل


موضوع اول (راکتها)
خود راکت چه است؟
آلات پرنده بی پیلوت رهبری شونده وغیررهبری شونده که نظربه
نیروی ریکتیفی پروازمینماید راکت است.پارچه های اساسی هر
راکت عبارتند از: ا نجن،آلات اداره،قسمت محاربوی،ساختمان های
استقرار (استابلینراتوره)و اداره.،قسمت محابوی، راکتهای مدرن
میتواند با مواد منفلقه عادی ویا ذروی، احتراق دهنده یا مواد
مسموم کننده وهمچنان بامواد بیولوژیکی وکیمیا وی هستوی پرکاری
میشود.
خواص اساسی محاربوی راکتها عبارت از: منزل تاثیر طولانی،
سرعت خیلی زیاد وارتفاع پرواز، نیروی زیاد تخریبی حق
محاربوی دقیق بودن اصابت، استعمال چند جانبه محاربوی،
داشتن قابلیت مانور درطول پرواز بالای محرک،درجه عالی
آماده گی محاربوی وتاثیر مطمین میباشد.
ازبرکت صفات فوق راکتها یکی ازوسایط قاطع مبارزات
درشرایط معاصر بشمارمیرود. علاوتاً راکتها یکی از وسایل
رسانیدن حق محاربوی ذروی ویا هایدروجنی به هدف میبا شد.
که نقش آنرا نظربه دیگر وسایل مبارزه مسلحانه عمده ترمیسازد.
(جهت آشنا شدن با سایرانواع راکتها به»تصنیف راکتها« مراجعه
شود .)
ادامه دارد.

سخنان نغز ازعبدا الاحد همنورد


فرا تر از محبت چیست ؟
ایثار واز خود گذری درراه عشق.
**دوست ات را بیازمای درمراحل روزگار،تا بدوستی ات
اعتماد وباور داشته باشی. هرگاه باورت شد.
آنگاه از وی دوری مکن !
***آیینهء وجدان را باصیقل از صداقت ومحبت مردم دوستی،
میتوان شفاف ومنزه نگهداشت.
**** هرگاه دشمنانت با تو کدورت وکینه نوری ورزند،
نا راحت مشو، زیرا آنها خود رااین آتشکده به قیام رسید و
هیزم را درمسیر آتش می گذارند.
*****فریبکاران تاریخ ودغل بازان حرفوی،همیشه برای
دریافت مقام خویش آنچه قلم میزنند وکاغذ سیاه میسازند،به
این باوراند که کویا دیکران به حرف ها و نوشته های شان
باور دارد.
****** دموکراسی رانمی توان با نهادهای قدرت و
سرکوبگر، ویا کشتار انسانهای بیگناه برقرار وهمچو
کالا صادر نمود،
بل آنرا باید دراذهای وقلوب مردمان از راه اعتماد و
باور تامین نمود .

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

قتلگاه تمام عیار


نمایی ازجاده کویت-بصره، پس ازاینکه درفوریه 1991 توسط
ایالات متحده بمباران گردید. این صحنه اینگونه تشریح شده است.
(( آنجا یک قتلگاه تمام عیاربود.هیچکس نمی توانست به سمت انتهای جاده حرکت کند. یا به اول جاده برگردد.یابه کنارجاده رفته واز آن خارج شود. راهی برای برافراشتن پرچم سفید وتسلیم شدن وجود نداشت . نیروهای متحد ین خیلی راحت به ریختن بمب و
سرازیرکردن آتش خودبرسرجیپ،کامیون،دوچرخه وافراد پیاده و
بدون وسایل نقلیه، ادامه می دادند... این قتل عام یکی ازشریرانه
ترین جنگ های مدرن به شمار می آید)) .
یک افسر نیروهای مسلح متحدین این عملیات را (شکار جیرجیرک)
نا میده اند. این است روش آمریکا: بمبا ران منطقه ای وشلیک از پشت سر.
در این جنگ که توسط واشنگتن آغاز گردید ، چه تعدادی از زخمتکشان
کشورهای مختلف درعراق وکویت به قتل رسیده اند. حداقل می توان
گفت رقم 150،000 کشته که اغلب رسانه های گروهی درآن
متفق القول هستند، تخمین بسیار محا فظه کارانه ای است. فقط لحظه ای
بیند یشید که قتل عام بااین وسعت چه ضربه ای برپیکر جمعیت
19 میلیونی مردم عراق وارد می آورد .


پیا م تسلیت

با تاسف زیاد آگاهی یافتم که مادر محترم محمد تیمور(آسماهی)
پیوت قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان با زنده گی
بدرود کفته است وبلاگ (همایون) به همه اعضای خانواده،
خویشاوندان ودوستان تسلیت گفته وبه روی پاک مرحومه
اتحاف ادعیه می دارد .
بااحترام
وبلاگ همایون

۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

لئون تروتسکی


لئون تروتسکی یکی از رهبران مرکزی انقلاب اکتبر روسیه بود.
اودرسال های نخستین حیات جمهوری شوروی به درخواست
لنین به عنوان وزیرامورخارجه ورهبرارتش سرخ انجام وظیفه کرد و یکی ازبنیان گذاران بین الملل کمونیست بود. درپی درمرگ ولادمیرایلیچ لنین در1924 تروتسکی برای تدادم خط مشی کمونیستی لنین درمقابله با ضد انقلاب سیاسی ای که ژوزف استا لین به عنوان نما ینده ی اصلی آن ظاهر شد مبارزه کرد .تروتسکی که درسال1929 ازاتحاد شوروی اخراج شده بود به را رهبری کارگران انقلابی دراقصی نقاط جهان به منظور تجدید سازمان یک جنبش بین المللی ادامه داد. اودرسال1940 به دست پلیس مخفی استالین درمکزیک ترور شد.
1.Leon Trotsky

۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه

در اعتراض به جهنم اسلامی بر زنان ومردم افغانستان

دنیا باید آپا رتاید جنسی را ملغی اعلام کند!
قانون که اخیراً دولت وسایر اوباش اسلامی حاکم برافغانستان
برعلیه زنان تصویب کرده اند.جلوه روشنی ازآپارتاید جنسی
و بربریت اسلامی علیه زنان است. این قانون که ظاهراً بدون
سروصدا تصویب کرزای ومجلس افغانستان رسیده ودر روزهای
کذ شته توسط یکی ازکارکنان سازمان ملل فاش شد است،همه
قوانین ارتجاعی وضد بشری ا سلامی دررابط با زنان را یکجا
کنارهم قرارداده است ازتعدد زوجات،تاهمبستری اجباری زن
باشوهر،حق حضا نت ولزوم اجازه شوهروپدر برای خارج شدن
ازخانه وغیره وغیره. یک بردگی تمام عیارجنسی.
قانون اخیرمشئز کننده وضد بشری است که حتی وزیر امورخارجه
آمریکا اظهارنگرانی کرده وفرمانده ناتوهم صدایش برآمده است
که نمی تواند جنگ فعلی درافغانستان را نزد افکارعمومی غرب توجیه کند.
اما مگرآمریکا قرارنیست " طالبان میا نه رو" را به دولت افغانستان وارد کند ؟ و این قانون مگر چیزی جزقانون طالبان است ! بعلاوه مگردولت فعلی افغانستان جز "طالبان میا نه رو " یا بعبارت صحیح نز اسلام سیاسی خوش خیم و پرو غرب جیزی دیگری بوده است؟ قانون اخیر درنها یت محصول شرایطی است که همه این حضرات بوجود آورده اند. تنها جلوه ای ازجهنم وحشتناکی است که سالهاست درافغانستان وبویژه علیه زنان جریان دارد.
حزب کمونیست کارگری ایران،ضمن ابراز انزجار عمیق خود،
قانون اخیردولت اسلامی افغانستان وحامیا نش را شدیداً محکوم
میکند .این قانون باید بلا فاصله ملغی شود . حزب ازمبارزات
زنان وجریانات مترقی درافغانستان وهمه کسانی که برای
پایان دادن به این بردگی شرم آور زنان تلاش میکند وخواهان
برقراری آزادی وبرابری دراین کشور هستند حمایت میکند و
به سهم خود برای الفاء فوری این قانون ومحکوم کردن دولت اسلامی ومرتجح افغانستان تلاش میکند.
اما اینها هنوز کافی نیست. دنیا باید بامشاهده قانون اسلامی وضد
زن اخیر درافغانستان متوجه کراهت وما هیت ضد بشری و
جنایتکارانه آپارتاید جنسی وبردگی درجوامع اسلام زده بشود.
هرروز صدها میلیون از ایران وافغانستان تا عربستان سعودی
وفلسطین تا افریقا وحتی درقلب اروپا قربانی حجاب اسلامی
جدا کردن زن ومرد تجاوزهای شرعی،قتل های ناموسی،
سنگسار ویک بی حقوقی همه جانبه وشرم آوری که تها با
بردگی عهد باستان قابل قیاس است روبرو هستند. این آپارتاید
جنسی، این بردگی باید ملغی شود.قوانین مربوط حجاب و
هرکونه جداکردن دختران وپسران وزنان ومردان باید همه جا محکوم وغیر قابل قبول اعلام شود. حزب ما سالهاست که دراین زمینه فعالانه مبارزه میکند و اکنون درحمایت از زنان ومردم افغانستان به تلاش خود برای بسیج نیروی هرچه وسیع تر برای الفاء آپارتاید جنسی درجهان شدت گسترش خواهد داد.

زنده باد برابری بی قید وشرط زن ومرد درسراسر جهان
آپارتاید جنسی باید از کره زمین برچنده شود !
حزب کمونیست کارکری ایران
15 حمل 1388
4 اپریل 2009





۱۳۸۸ فروردین ۱۶, یکشنبه

در جستجو ی

در جستجوی عبدالوکیل (عزیزی ) مسکونه سید نور محمد شاه مینه کابل اکر کدام معلومات داشته با شند. خواهشمندم
homayung@gmail.com
درتماس شود.

۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

سلیمان کبیر نوری


میـبینم مـــــن میبیــنم مــــن

ابر ســیـــــه ابر سیـــــــــــه

ابرســــیــــه َو بال تـــــار

دامن کــشیده از جــــــنوب

پر میکــشد پر میکشـــــــــد

ابر ســیه پر میکشــــــــــــد

* * *

امیال و آل نا خلـــــــــــــف

سیل ســـــــیاه نا خلــــــــف

این نا خلف این کیـــــنه توز

این کینه توز این سینه سـوز

ویران گر و عصیان گـــــــــر

این دشمن علم و هنـــــــــــر

پر میکشد پر میکشـــــــــــد

* * *

سحر سیه چهر ســـــــــــــیه

بــر مـــرز ها بــر کوه هـا

بر دشت و دامان وطـــــــــن

پر میکشد پر میکـــــــــشد

* * *

این لشکر جهل سیـــــــــــه

طاعـون قـــــــــــــــرن 21

ناسور خونین دیــــــــــــگر

با یاری غول سیــــــــــــــه

غول جهانگیــــــــر سیـــــه

غول جهان خوار سیــــــــه

غول سیاه نفــــــت گـــــــاز

با سازوبرگ لحظه هــــــا

بر میهینــــم پر میکشـــــــد

* * *

در میهـــنم در میهنــــــــــــم

اشک نخشکـــــیده زچشـــم

زخم هنوز است خون چکان

غـــــم نــــکو چـــــــیده زدل

درد تـــــــنیده استـــــــخوا ن

جغد سیاه کور و مســـــــــت

بار دیگر سر میکـــــــــــــشـد

بر میهنــــــــم پر میکـــــــشد

* * *

ای وای بر تو ای میهنـــــــم

ای وای به تو هم میهنــــــــم

ماتم ســـــــرا اخــــر چــرا؟

باز اگــــــر ابــــــر ســـــــیه

باز بــــــپو شـــــــدت قبا

روز سیه سر میرســــــــــــد

ما تم و غم بر میکشـــــــــــد


* * *

ای هــــــــم وطن ای هم وطن

تا پر کشـــــد ابـــر ســـــــیــــه

دستان بدســــت هـــم دهــــــــیم

با هم شویم ، یک تن شـــــــویم

دیوار شویـــــم دیوار شـــــــویم

دیوار چون پولاد شـــــــــو یــم

یا این که چون ســــــیلاب شویم

سیلاب شویم ســـــیلا ب شویــم

ســـــیلاب تو فـــــنده مهیــــــب

سر کش ، خشن ، بی باک شویم

عصیان شویم عصیان شویم

بر ابر ها طوفان شو یــــــــم

یا اینکه ما چون رعد و بـــر ق

رعد سیاه سوزان شــــــو یم

آتش زنیـــــم بر تیره گــــــی

آتش به تیر ســـتان شویـــم

مانع زهر کابــــــوس شویـم

از تـــــــنگناها دور شویـــم

* * *

آنگه درخـــــــشد آفـــــــــتاب

خورشـــــــــید با انوار نــاب

بر میهنـــــــم بر میهنـــــــــم

آنــــگه بـــــیاید لبـــــــــــخند

بر چهر هر هم میهنـــــــــــم

آنــــگه بــــهار زنــــدگـــــی

آیــد به جــــای تیــــره گـــی

گل های رنگیـــــــن بهــــار

بر دشت و دامان وطــــــــن

بر کوه بو ســتان و طـــــــن

بر میهــــــنم بر میهنـــــــــم

خاطرات داکتر پیچکاری

بعد از مرگ
دردهی که داکترپیچکاری زندگی میکرد.
زمینداری بودبنام (حاتم بیگ)که دوپسر داشت بنامهای عبدالرشید وعبدالکریم. (حاتم بیگ) آدم با انصافی بود وهر دوپسرخودرا بسیار دوست داشت. پسرانش اما،با هم جورنمی آمدند. عبدالرشید که کلان تربود، همیشه ازعبدالکریم گله وشکوه میکرد و عبدالکریم نیزهیچگاه دل خوشی از برادرکلانترش نداشت.تلاشهای حاتم بیگ برای آشتی و برقراری دوستی بین دوجگر گوشه اش نتیجه ای بدانصورت نمیداد وگهگاه که(حاتم بیگ)با داکترپیچکاری درد دل میکرد از آیندۀ پسرانش اظهارنومیدی میکرد. یکروز که مشاجرۀ کلانی بین عبدالکریم وعبدالرشید درگرفته بود. مشآجره به جنگ و زد وخورد کشیده و خلاصه همسایه ها آمده وجنگ را خلاص کرده بودند. بعداز این مسئله،عبدالکریم ازخواست تا برای اوپول بدهد واو را رخصت کند تا به شهربرود واینهمه جارو جنجا ل خاتمه یابد. با وجود اینکه(حاتم بیگ) آرزو داشت تا هردوپسرش به اوشانه وبازو داده زمینها را بارور تر کنند اما ازاین همه جنگ وجدال به تنگ شده بود. لزا با مشورۀ داکتر پیچکاری وچند تا آشنای دیگر نصف زمین رافروخت وپول آنرا به پسرش داده او را راهی شهر کرد.
ازآن روز به بعد عبدالرشید که میدانست زمین میراث اواست وبس وعبدالکریم دیگر درآن شریک نیست هر روزاز صبح تا غروب سر زمیها رفته برخلاف سابق چنان کارمیکرد که پدرش را متعجب میساخت و همیشه با تکبر ونخوت به او میگفت که اوبیشتر از ده تا عبدالکریم کار خواهد کرد. ازطرفی ازقضای بد عبدالکریم درشهرگرفتارچند رفیق نا اهل شده وبه مـثل قدیم(با ماه نشینی،ماه شوی، با دیگ نشینی،سیاه شوی)بجای کارو زحمت،زندگی رابه عیاشی وخوشگزرانی سپری میکرد. هرگاه کسی از شهرمی آمد و(حاتم بیگ)از احوال پسرش جویا میشد،دلش پرخون میشد وپسرش احوال میداد که کارکند وزحمت بکشد. اما این حرفها درگوش عبدالکریم باد بود. رفیق های بد،او راچنان آغشته وآلوده کرده بود که جزخوشگزرانی به هیچ چیزدیگرنمی اندیشید.
با وجود اینکه عبدالکریم پول وافری ازولایتش به شهرآورده وخانه خوبی هم خریده بود اما وقتی درآمد نباشد، سرمایه،اگرگنج قارون هم باشد تمام میشود، عبدالکریم نیزبعد ازمدتی کم خرج شد.خانۀ خودرا فروخته خانۀ کوچکی درمنطقۀ غریب نشین کرایه کرد.وچون به ولخرجی وکاهلی عاد ت کرده بود بجای شروع یک کار خوب امروزرا به امید فردا گزراند تا اینکه این پول هم تمام شد. با به اتمام رسید ن پول،دوستان جانا جانی همه ازعبدالکریم دورگریختند. اواکنون میخواست کارکند ولی چون مردکارنبود کسی اورا به کار نمی گماشت. به زودی صاحب خانه،عبدالکریم را ازخانه کشید واومجبور به زندگی درروی سرک وگدایی درکوچه ها شد.یکی ازروزها پیرمردی که ازقریه آمده بود عبدالکریم راشناخت و وقتی حال و روز اورا دید بسیار غمگین شد واز اوخواست که به قریه نزد پدرخود برود. عبدالکریم گرچه چیزی نگفت ولی شنیدن نام پدر وجدان اورا شدیداً آزارداد.او به کدام رو نزد پدرمیرفت؟ چه میگفت؟ ازطرفی،درشهرچه میکرد؟ گدایی؟آیا منت پدربهترازشرم گدایی نبود؟ولی اگر پدراورا می راند،چه میکرد؟ اوبعد ازفکر وچرت زیاد تصمیم گرفت به هر ترتیبی که شده نزد پدربرود. با هرمحنت ومشکلی که بود همان قدر پول گدایی کرد که بتواند تا دهش برسد واما چه رسیدنی! یکرورقبل ازورود عبدالکریم به ده، (حاتم بیگ) ازآمدن پسرخبردارشد. او فوراً دستورداد دوتا گوسفند پروار را لاندی کنند وهمراه باچند نفر از دوستان به استقبال پسررفت. ازطرفی عبدالکریم با لباسهای بسیار کثیف وپاره پاره ودلی آزرده ومقصر،هرقدمی که بسوی قریه اش نزدیک ترمیشد ازخود وازکرده اش شرمگین ترمیشد واز اینکه چنین آبروی پدر وفامیل را برده بود خود راسرزنش میکرد وتقریباً یقین داشت که پدرش او را ازخود وفامیل رانده (عاق) خواهد نمود. اما اوفقط امید داشت که چنین نشود. همینکه ازسرویس پیاده شد ازدور اسپ سفید پدررا شناخت.لرزه بر اندامش افتاد. عرق شرم ازپیشانی اش جاری شد وازخدا خواست زمین چاک شود واو را ببلعد. آخر به کدام روبه پدر میدید؟ وقتی (حاتم بیگ) اسپ را قمچین کرد عبدالکریم نزدیک بود ازترس زهره کفک شود ازدور پدرش خشمگین معلوم میشد، اماچاره چه بود؟ هرچه شود،شود. خواست صورتش رابرگرداند وبرود اما به کجا ؟(حاتم بیک) از اسپ پیاده شد وبسوی پسر دوید او را بغل گرفت و در حالیکه گریه میکرد و از سرو صورت وچشم وکوش وبینی اوبوسه میگرفت. خدا را شکرمیکرد که پسرش صحیح وسالم برگشته. فوراً لباسهای کهنه وکثیف او را کشیده ولباسهای اعلا وابریشمین با لنگی پهلوی به جانش کرد. عبدالکریم ازاستقبال پدرچنان متعجب بود که حرف زدن مانده بود،گویی گنگه شده بود. از طرفی عبدالرشید هنگامی که برادرش درشهربه عیاشی و ولخرجی مشغول بود حتی یک روزبیکار نمانده از آفتاب برآمد تا غروب سرزمینها کارمیکرد وپدرش حتی یک روز درازای این همه زخمت کشی وعرق ریزی، او را تحسین نکرده بود دلش سخت درد کرد. آنروز سر زمین نرفت ومستقیاً نزد داکترپیچکاری که به احترام اورا کاکا داکترمی گفت رفته،از پدر نالیده گفت: (کاکاداکتر! توخومیفامی که دراین مدتی که کریم خان دَشارپیسه باد میکد، مه هرروز شیرۀ جانمه دَسرِ زمینها میکشیدم.اما امروز پدرمه بین که دراهِ این نامرد گوسفند میکشه !) وقتی دردِ دل عبدالرشید تمام شد داکتر در حالیکه دست خود رابه شانۀ عبدالرشید میگزاشت به آرامی گفت : جان کاکا! راست میگویی،این بسیار دردآور است، اگر من هم جای تو بودم،رنجیده خاطر میشد م. اما پدرت هردوی تان را دوست دارد....) عبدالرشید ناگهان حرف داکتر راقطع کرد، (هردوی مارا؟ کاکاجان! چه میگی؟ یک نامردی را که سرزنده ،میراث خواست! وبعد گدایی کرد ومرا که همه عمرزحمت کشیدم ؟ هردوی ما پدرم دوست دارد؟ عجب! چطور ممکن است!) داکتر به آرامی گفت، ((جان کاکا! تا پدر نشدی محبت پدرانه را نمیفهمی و یک راز دیگر را برایت میگویم ، من شیده ام که میگویند: بهترین نوع محبت آن محبتی است که به کسی عطا شود که لیا قتش را ندارد.))

م. گلستان