۱۳۸۸ اردیبهشت ۸, سه‌شنبه

هفت ثور


هفت ثور یک تحول وچرخش تا ر یخی ازالحاظ اجتماعی
فرهنکی وبه خصوص سیاسی کشوروجامعه بود.
صرف نظرازاشتبهات وناهنجا ری ها عملکرد بعضی ازرهبران
حزب. ولی ازجهت سیاسی تگانه وهشدار باش و زیکنال
بود. درین منطقه مرکز آسیا.
وبخصوص تحمل آن برای همسایگان وارتجاع وامپیریالیزم
خیلی دشوار بود.
مطلبی که درخو ر وقابل تزکراست. نقش آفریدگاری
درین راستا داشت مبارزه حزب دموکراتیک خلق افغانستان
ونهادهای سیاسی وابسط به آن جهت ارتقا وسطع آگاهی
سیاسی طبقات جامعه از روشنفکران کرفته تا اقشار خورد
کوچک مربوط به آن .
این که چگونه وچطور حزب دموکراتیک خلق افغانستان
قدرت سیاسی دولت را تصرف کرد وبعداً شکست واز
دست داد. به بحث نمی پردازیم. صرف فقط وفقط موقف
سیاسی آنرا درمقابل سیاست های جنگ ستیزانه ومداخلات
تجاوزگارانه دشمنان داخلی وخارجی به خصوص همسا یگان
را از نظر نباید دور دا نست آنها همیشه دربها نه گری اسلام
ودین درخطر وکشور اشغال شده سبوتاژ وسیعی را توسط
وسایل جمعی وگماشتکان خود که بدرون حزب بدین منظور
قبلاً آماده شده باعمال بی شرمانه وناجوانمردانه از هیچ
کونه تخریب وسازماندهی دریغ نمی ورزید وآنرا بطرف
بحران ویرانگرانه کشا نید تا سقوط حزب ازقدرت سیاسی.
بگذار زمان میگذرد واین داغ ننگ برجبین ناکسانی خواهد
نقش دایمی بست که وطن را بدین حالا روز رسانید،
واکنون منحیث تما شاه گر وقضاوتگر درغندی خیر نشته
به افتخارات ویرانگران وحشیانه خویش می باله ولافند

داغ لاله

لاله راگر بباغ بهشت بشانی
نرود هرگزداغ سیاه که بردل دارد
چون انسان بر سرسّت وریاکار
زخم های چرکین که بردل دارد



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر