۱۳۸۸ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

رویدادها



اول حمل1358 شورش ضد حکومتی جوزجان.
دوم حمل1358شورش ضدحکومتی،بادغیس،فاریاب
هفت حمل1359 از دست دادن چاردره ولایت کندز.
هشت حمل 1362 از درست دادن ولسوالی خاکریز ولایت قندهار.
هفده حمل 1369کشته شدن چندجنرال قوای مسلح ج-د-خ-ا- درپشتون زرغونه هرات .
بیست ویک حمل1358 حمله به مرکز تجمع ضد انقلاب درمنطقه کرهار ولایت کنرها.
بیست ودو حمل1358 شورش ضد حکومتی بدخشان
بیست وهشت حمل 1367 تسلیم شدن کندک 89 ولسوای خواجه غار ولایت تخار.
حمل 1367 به اثر خیا نت ازدست دادن ولسوالی غوربند ولایت پروان.

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

یاد از شهید


یکتن ازاولین شهید ا ی سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان رابرای شما نسل جوان معرفی میکنم.
رفیق شهید محمد داؤد ( غازی زاده) اولین شهید سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان بعداز شش جدی1358 در5 دلو1358به سن17 سالکی درعین اجرأ وظیفۀ سازمانی به شهادت رسید.رفیق شهید داؤدغازی زاده دریک فامیل روشفکر ومبارز درمحله تنورسازی شهری گهنه کابل چشم بدنیا کشود .دوره ابتدائی را درمکتب بهیقی ومتوسطه را درمکتب متوسط شاه شهید ودوره ثانیوی درلیسه عالی حبیبیه.رفیق داؤد بخاطراتحاد مبارزه در راۀ آرمان طبقۀ کارکر به صفوف حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیوست ودردوران اختناق حفیظ الۀ امین جنایتکارمنشی بخش مخفی جوانان سید نورمحمدشاه مینه وقلعۀ احمد خان را رهبری میکرد وبه ورزش علاقه فروان داشت وعضویت تیم وزنبرداری تعلیم وتربیه بود. وبه حیث شهدای گلکون کفن حزب ما ثبت تایخ هستند.
روحش شاد با د !







یاد ی ازسپاهی رزم وپیکار


رفیق شهید سیدعبدالمنیم( صدلقیان) در
یک خانوادۀ مبارز وروشنفکر ولایت کابل چشم به جهان کشود.متعلم مکتب بود که به فلسفه وسیاست علاقمند شدوبمطالعات فلسفی پرداخت. وبخاطر ارمان مردم افغانستان به صفوف حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیوست ودردوران حکومت فاشستی حفیظ اللۀ امین منشی کروپی بخش مخفی جوانان لسیه حبیبیه بود،وبعدازشش جدی منشی سازمان دموکراتیک جوانان مکتب محمودطرزی،هوتلداری، کارمیکرد. رفیق شهید سیدعبدالمنیم متعلم صیف دوازدهم بود. به دستور حزب راهی خدمت به صفوف قوای مسلح ج-د-ا – دربخش سیاسی شد ،و بعدااز فراغت تعلیمات نظامی به صفت معاون سیاسی قطعۀ سرحدی بریکوت کنرها به کار شروع کرد ودرمدت وظیفه اش نظربه شایستکی سیاسی که داشت چندین مدالهای وترفیفات فوق العاده نمود.کفته میشود به اثر خیانت وموجودیت اجنت های پاکستانی در قطعه تمام پرسونل تسلیم به ضدانقلاب شد. جز مدافعین ورزمندگان قطعه که درراست آن رفیق شهید سید عبدالمنیم قرارداشت اثر شهامت و پا یمردی زیادی ازخود نشان داده اند. وحتی درظرف یک روزچندین بارتهاجم پاکستانی ها ونوکران شان راعقب زده اند که درین جنگ نابرابر تمام 72تن تا آخرین مرمی مقاومت نمودهند وروزسوم جنگ تمام مدافعین ورزمندگان حزب به شهادت رسید وحماسه آفرید ودر تاریخ رزمند گان حزب دموکراتیک خلق افغانستان دریج است ، روحش شاد وخاطراش کرامی باد!


۱۳۸۸ فروردین ۴, سه‌شنبه

سکوت بشکن! احد همنورد از آلمان



همه بیاد داریم،
آن رزم آوران دلیروشجاع،
دراینجا وآنجا،
درپارک ها وخیابا نها،
که نعره های حق وعدالت خواهی را،
بگوش فرد فرد
ما که حق مظلوم را،
ازظالم می ستانیدیم!
آری! مارزمندگان زمانیم
وگلوها پاره شدند ازفریاد ها و«شعار» ها!
ما پیکارجویان راستین و برحقیم،
همان پیکار جویان که:
چون یک تن ویک جسم ،
و بااراده و ایمان،
دشنه های خونین ظلم وبیداد را،
جور وستم استبداد را،
بخاطر تامین عدالت،
برابری وبرادری،
آزادی ودموکراسی،
باعزم خویش،
با رزم خویش،
ازپیکر بی جان مام وطن،
باسینه های فراخ
دور سازیم
وما سپاهیان راستین ایم،
ما «گل های سرسبد» حزب خونین تنیم!
اما دریغا که دراین پیکار ما،
عده یی خوار وذلیل شدند،
وشماری به خزائن مادی ومعنوی،
قرین شدند،
مالک خا نه«دالر» و « کلدار« و
زمین»شدند»
اما دریغا وصد حیف که،
آنهمه وقف ویثار ما،
آنهمه گورهای خونین ما،
بی بدلیل شدند!
بلی!
حرف من وسخن من،
به آدرس نا سپاسان حزب است!
ما دامیکه دراوج شهرت وقدرت،
با دشمن دیرینه،
با گذشتهءپیشینه،
با قسم خوردگان به «قرآن»!
بایک مشت افراد بی خرد وبی وجدان،
دزدیدن، قاپیدن
وآشکارا «عهد وپیمان» شکستند
این خاموشان لب ودهن دوخته
وسرمهء زمان آزموده،
گوئی «آب از جاتکان نخورد»
به سکوت خویش پابند،
تابه آخرین دم!
و اما ای سپاهی رزم وپیکار!
ای سرباز دلیر وبا وفا!
بگو با بانگ رسا
ازقصه هایت، ازحرف هیت
ولی راست بگو،
بی کم وکاست بگو
چونکه زمان میگذزد!

نخستن کار جمعی



چون زنان کارخودراباچنین روش فروتنانه ای آغازکردند،بسیاری ازتاریخ نویسان،صنایع به زنان را(حرفه وپیشۀ خانگی یا (صنایع دستی) دانستند واقعیت این است که پیش از پدیدآمدن ماشین،هیچ حرفه ای به جزصنایع دستی وجود نداشت وپیش ازاین که کارخانه های تک رشته ای درشهرهای کوچک وبزرک گسترش یابند،کارخانه ای نبود به جزکارخانه های ((خانگی)) بدون کارخانه های خانگی وصنایع دستی آنها،صنف هاورسته های بزرگ قرون وسطی نمی توانستند به وجودآیند.ودرنتیجه زمین های کشا ورزی مکا نیزه،وصنایع کارآمد هم نمی توانستند وجود داشته باشند.
وقتی زنان کاررا شروع کردند.نوع بشرراازقلمروحیوانی بیرون کشیدند،وآغازگرکارانسانی وآفریننده صنعت شدند،پیشرویی که بشررا ازحالت شبه میمون به درآورد.دراثرکار،سخن وگفتارنیزپدیدارشد.
انگلس مینویسد:
((رشدوگسترش کارکمک کردتااعضای جامعه باافزایش حمایت های دوسویه وفعالیت های مشترک...به یک دیگرنزدیک شوند ریشه پیدایش زبان ازکارودرفرایند کارتنها نظریه درست است...اول کارمی آید پس ازآن وبه همراه آن گفتار رسا و روشن.))
(نقشی که کاردرگزارازمیمون به انسان بازیکرد)
1.The part played by labor in the transition from to man
با آنکه مردان بدون شک گفتار وسخن گویی را دررابطه با شکار سازمان داده شده گسترش دادند،رشد سرنوشت سا ز زبان درنتیجه فعالیت های کاری زنان است
میسون می نویسد: زنان که همه هنرهای صنعتی را تمام روز وهر روزه دریاد داشتند، باید ابداع کننده وتشبیت کنندۀ زبان های آنه هنرها شناخته شوند. داکتربرینتون درنامه ای خصوصی،میگوید که دربیشتر زبان های نخستین بشری،نه تنها مجموعه ای ازاصطلاحات زنانه
دیده می شود،بلکه درسرزمین های مختلف،گاهی زبانی می یابیم که ویژۀ زنان است وکاملأ اززبان مردان همان سرزمین جداست.
مردان وحشی درشکار وماهیگیری تنها هستند،ومی بایست خاموش بمانند واین دلیل کم گویی وکم حرف آنهاست.اما زنان باهم اند وتمام روز
یکریز حرف می زنند. پس از مراکزفرهنگی،زنان بهترین هرهنگ واژه ها، نا مه نویسه هاوسخنوران اند.)
آنچه کار وزبان نمودارآن است. پیش ازهمه وبالاترازهمه تولد بشرگروهی است.حیوانات طبق طبیعت،مجبوراند دررقابتی فردی با هم
به سرببرند.اما زنان،درفرآیند کار،روابط طبیعی را تغییر دادند وبا کارجمعی منا سبات بشری تازه ای را جانشین آن ساختند.

۱۳۸۸ فروردین ۳, دوشنبه

اکنون افغانستان ازنگاه یک دوست نگران


درمیان این دیدگاها تنها عبداله عبداله به عنوان یک سیا ستمدار افغان ازکشورخودسخن میگوید.جزاودگردیدگاهها ازسوی بیگانگان بود .که
کما بیش براین باورند که واقعیات کنونی افغانستان را بازمیتا بانند.اما من دراینجا تنها روی سخنم با وزیرخارجه سابق افغانستان است،که صمیمانه بابسیاری ازگلایه ها ونیازهای بازگفته اش همداستانم. تنها با دونکته درگفتارشان همدلی نشان دهم.نخست که میگوید: رخدادهای تاریخی پس11سپتامبر کشوری درمانده ودرآستان ازهم پا شیدگی رابه دوران مدرن پرتاب کرد. آیا به راستی چنین شد؟ این جهان مدرن که
افغانستان بدانجا پرتاب شده کجاست؟ جزموشکهای هدایت شده،هواپیما های بی خلبان وبمب افکنهای مجهزبه پیشرفته ترین تکنولوژی چه
چیزدرافغانستان کنونی مدرن است؟ درحالی که کشور دردرست چند تفنگداراجیر آمریکا ییان است ودولت مرکزی بیرون ازکابل کمترین قدرت
واعتباری ندارد،میتوان ازجهان مدرن گفت وگو کرد؟ گویی این بلند پروازی برای عبداله عبداله بسنده نیست اوازاین فراتر میرود میگوید:افغانستان ازتجاوز تروریسها آزاد شد ،یک دولت دلسوز و مردمی قانوئی شناخته شد،زندگی برای میلیونها افغان به حالت عادی بازگشت"! به گمان من این ادعاها تنها میتواند درآمریکا گفته شود ودرکابل وقندهار-از شهرهای بزرگ میگویم. این گونه سخنان با پوزخند
روبرو خواهد شد. این دولت مردمی تاکنون دووزیز از پای درآمده وحا مد کرزای درآغاز از تروری جان به دربرد.کاش عبداله عبداله سرمقاله واشنگتن پست راخوانده بود که نتیجه سرمایه گزاری اندک دولت آمریکا درزمینه امنیت وبازسازی افغانستان اکنون کا ملاً آشکار شده است.نفوذ واعتبا ر دولت مرکزی کابل پیوسته کاهش میا بد به جای آن که افزونتر شود.سرزمینها بیرون شهرها پیوسته خطر ناکتر میشود وپایتخت همدیگرامن نیست. درچنین شرایطی چگونه میتواند گفت (( زندگی برای میلیونها افغان به حا لت عادی بازگشت)) این نکته را
دست کم عبداله عبداله باید بداند که هیچ دولت دست نشانده ای نمیتواند مردمی باشد ومردم تکیه کند.
این را آمریکا به رغم همه ادعا های دهان پرکن، درایران،گواتمالا،شیلی،اندونزی،وشماری نقاط دیگر آزموده است. آنچه آمریکا ازدولت حا مدکرزای میخواهد همان چیزی ست که اسرائیل از دولت عرفات چشم دارد. یکی از پژوهشگران فلسطینی که دررام الله زندگی میکند درنو
شتاری که درواپسین شماره « مانتلی رویو» متشر شده میگوید » نخستین مسؤلیت دولت فلسطین تأ مین امنیت برای اسرائیل بود. یعنی نیروی پلیس عرفات برای امنیت نیروی اشغالگر، دراحساس استما ری کهن به بومیان «خودمختاری» داده می شد، اما درچارچوب کنترل وچیرگی مداوم استعمارگر ،این همان کاریست که آمر یکا درافغانستان میکند. اما انگلستان و روسیه هم زمانی بر این باوربودند، سرنوشت
آمریکا نیز بهتر از آنها نخواهد بود.

میوه ی عجیب


میوه ی عجیب ! نام آهنگی است که (بیلی هالیدی)خوانندهی سیا هپوست آمریکایی،درسال1939
بااین مضمون خواند :
میوه یدرختان جنوب خیلی عجب است
چون خون ازبرگشان تا ریشه سر ازیر است
جسد سیا هپوستی،از نسیم جنوبی،درحال رقص است
چنین میوه ی عجیبی،از درخت سپیدار،حلق آویز است.

1.Billie holiday

۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه

جفای حاکمان افغانستان


زندگینامه یک مبارز راه آزادی

مرحوم میرزامحمدموسی خان دریک فامیل مبارزدرمحله شمع رضاکابل پدرش مرحوم محمدجمعه خان کابلی که یکی ازمبارزین واشتراک درجنگهای افغان وانکلیس به لقب غازی ازطرف ملت به پاس فداکاری درمقابل استعمارازخودنشانداده بود .چشم به جهان کشود .میرزامحمدموسی خان کابلی که خودش نیز درکرفتن استقلال مردم افغانستان اشتراک داشت به پاس خودگذری برایش لقب غازی داده بودن .بعدازکرفتن استقلال مردم افغانستان مرحوم محمدموسی خان کابلی همکارنزدیک شاه امان الله خان بود ، همین که نادرخان قدرت کرفت ،میرزامحمدموسی خان غازی ازتمام کارهای حکومتی به جرمی همکاری باشاه امان الله واشتراک درمبارزه علیه استعمارمحروم کرد ،وبه ولایت کندزتعبد فرستاده شد .وبعدازبقتل رسیدن نادرشاه توسط شهید عبدالخالق وشروع دوره استبدادی محمدهاشیم خان دوباره به کابل آورده وزندانی شد ،و به عمرهشتادپنج سالگی درکابل وفات یافت

سلیمان کبیر نوری


مانور های دیپلوماتیک و استخباراتی پاکستان در قبال افغانستان

سلیمان کبیر نوری

انکشافات نا مساعد ووضع رقتبار وطن عزیزمان افغانستان هر افغان صدیق ووطنپرست و با احساس را به سر نوشت و آینده مردم ووطنش نگران ساخته به تعمق و تفکر وامیدارد ، تا منشأ پیدایش و حوادث را در مقاطع مختلف جستجو کرد که من یکی از آن دلایل عمده را دردست درازی های بیگانه گان و بخصوص همسایه ها میدانم، چنانچه همه شاهد اند که در جریان سه دهه جنگ و بخصوص بعد از حضور بالفعل حاکمیت مجاهدین در کشور، شدید ترین جنگ و درگیری ها میان تنظیم ها آغاز گردیده وحدود چهار سال دوام کرد که در نتیجه همه سرمایه های مادی، معـنوی وفرهنگی نابود شد و هزاران تن از آهالی ملکی بی دفاع به آتش وخاک وخون کشانیده شدند.

از آنجا که در جریان جنگ ها میان گروپ های مجاهدین ، جنرالان اردو واستخبارات پاکستان" آی.اس.آی." بخاطر براندازی و شعله ورنگهداشتن آتش جنگ ها ، نقش عمده ای را ایفا مینمودند. ایشان ، آشکارا و مستقیما" در تعمیل توطئه های پنهانی نقش داشته و همچنان از مهره هایی که در پست هایی مهم دولتی در حکومت دولت اسلامی افغانستان جابجا شده بودند، استفاده مینمودند. طوریکه اقای عبدالجبار ثابت لوی حٌارنوال افغانستان، طی سخنرانی در یکی از محافل در لندن، بصورت غیر مستقیم، آقای عبدالرحیم وردک وزیر دفاع فعلی افغانستان را یکی از موءظفین تخریب کاری دستگاه های تولید برق نغلو و ماهیپر(ولی از جانب دولت افغانستان این طرح بموقع آن خنثی گردیده بود )، دانست که به قول آقای " ثابت " دستور تخریب آنرا استخبارات "پاکستان " آی.اس.آی". داده بود، معرفی نموده اند.

در شرایط کنونی که اسلام آباد بصورت بیشرمانه اعتراف و اظهار میدارد که: مهره هایش را درداخل حکومت فعلی آقای کرزی دارد، یکبار دیگر به گفته آقای" ثابت" مهر تائید میگذارد، اگر چه این گونه اعترافات یکی از ژست های دیپلوماتیک اسلام آباد بــــوده و من فکر میکنم که بیان چنین اعترافات بخشی از فشار های دیپلوماتیک مبنی بر تظاهر نیرومندی، بمنظورحصول منافع پاکستان بر قضایای افغانستان چیزی دیگری تعبیر شده نمیتواند.

اما دولت پاکستان همانطوریکه به اصطلاح یکی ازمتحدین امریــــــــکا برضد تروریزم محسوب گردیده، با انسیاتیف و مانورهای دیپلوماتیک، توانسته متـــحد ین خود را بفریبد و خود را از جملهء متحدین فعـــال در عرصهء مبارزه بر ضد تروریزم جا دهد و بدون شک جابجایی حدود 83 هـزار از نیرو های نظامی اردوی پاکستان در مرزمیان دوکشور( افغانستان – پاکستان ) بخاطر جلوگیری از نفوذ تروریست های القاعده و طالبان به داخل خاک افغانستان، جزء ازمانورهای دیپلوماتیک پاکستان محسوب میگردد. هرآنگاهی که اتهامات بر علیه پاکستان بخاطر حمایت ازتروریزم بــــــیشترمیشود، اسلام آباد با یک حرکت ومانورفریبنده (( آغاز عملیات در سرحدات شمالی، حــــمله بــه گـــروپ هـــــــای مظنون تروریستی، دستگیری تعداد از افراد ( رهبری) طالبان و القاعده ...)) همه سروصدا ها را خاموش ساخــــــته که با چنین سیاست دوگانه نه تنها به اقناع هم پیمانان « مبارزه بر ضد ترریزم» پرداخته، بل حکومت آقای کرزی را به بی کفایتی وناتوانی متهم میسازد.

متأ سفانه حامیان پاکستان پیوسته به تقدیس و عملکرد پاکستان مهر تائید گذاشته و افغانستان را از عینک پاکستان مینگرند، در حالیکه پاکستان با سیاست دوگانهء خود از یک جانب تروریست ها وجنگجویان را پشتیبانی و کمک نموده بداخل خاک افغانستان میفرستد و از طرف دیگر خود را درجملهء بحبوحهُ کشور های متعهد بر ضد تروریزم جا زده و هر آن میتواند فعالیت های دیپلوماتیک افغانی را کمرنگ، بی ثمر و خنثی بســــازد کـــه ایـــن خــــــود مظهرمانورهای دیپلوماتیک مؤفق و زیرکانهء پاکستان در قبال مسایل افغانستان محسوب میگردد.در حالیکه اینگونه دپلوماسی پاکستان بمثابهء یک دپلوماسی ماکیاولستی(*) بوده و با پیشبرد چنین دیپلوماسی تخطی روشن از کلیه کنوانسیونها، نورمها و قواعد پذیرفته شدهء بین المللی(حقوق بین الدول، حقوق بشر،حسن همجواری و همسایگی نیک ...) بوده و به حیث یک کشور اسلامی نورمهای اسلامی و اخلاقی را نیز پامال نموده و مینماید.همسو وهم آهنگ با فعالیت های دیپلوماتیک سری وآشـــــــکار پاکستان، استخبارات آن کشور نیز توانسته است طی سالهای متمادی در بین تنظیم های مجاهدین، مؤفقانه کار نموده و صد ها تن از ایـــشان را بـــــرای تعمیل ودست یابی به اهداف جاسوسی خود استخدام نماید.

بدون شک مهره های که در داخل حکومت اسلامی افغانستان پـــــــست های مهمی را احراز نموده اند، اوشان منافع پاکستان را با لاتر از منافع ملی افغانســتان پنداشته، و هر آنگاه مطابق دستور سرویس جاسوسی پاکستان نقش فعا لــــی را در بروز و ایجاد چالشها، اختلافات وجنگ های تنظیمی ودر نتیجه ویرانـــی وطن عزیزمان افغانستان ایفا نموده اند. این تعداد افرادی از مجاهــد ین بــــــعد از سپری نمودن حدود 14 سال در پاکستان، خود را به اصطلاح منت گذار پاکستـــان میدانند وبا علاقمندی در خدمتگذاری به ادارهء پاکستان قرار میگیرند. ولی آنها نمیدانند و یانمیخواهند بدانند که یکی ازعامل اصلی بر بادی سر زمین افغانستان ، پا کـــستان بوده است که به اثر توطـئه و دسیسه استعمار انگلیس از بطن کشور هند بوجود آمد و برای افغانستان و هندوستان به زخم ناسور تبدیل گردیده است. بر علاوه این تعداد افراد شاید برخــورد حکومت و پولیس پا کستان را با پناه جویان افغان کاملا" فراموش کرده اند که اکنــون پای بند « منتباری» پاکستان میباشند. این چهره ها که اکنون پکول، لنگی و پیراهن وتنبان را به دریشی و نکتایی تبدیل کرده اند، بی تردید با حضـور نیروهای ائتلاف، ناتو وایساف درافغانستان، اکثریت ایشان بدستور با داران و یـــا ابتکار خودی تغییر لباس داده اند.

به هر رنگی که خواهی جامه میپوش

من از طرز خرامت میشنا ســـــــــــم

قبل ازینکه در مورد یکی از مانورهای سرویس جاسوسی پاکستان بطور مستدل بنگارم، لازم پنداشته میشود تا برگردیم بصورت فشرده ومختصر به پیشینهء موضوع مورد نظر.

دولت پادشاهی بریتانیای کبیراز سالیان متمادی سفارتی داشت در شهر کابل واقع حصهء دوم کارته پروان که ساحه وسیعی را احتوامیکرد. درمطابقت بـــــه مواد حقوق بین الدول، در رابطه با ملکیت های کشور های متحابه در ممالک یکدیگر، هر قرار دادی با گذشت 80 سال از اعتبار ساقط گردیده و اعتبار حقوقـــــی خود را از دست میدهد.

براساس پروتوکول منعقده سال 1973میلادی فی مابین جمهوری اسـلامی پاکستان و دولت شاهی بریتانیا که به امضاء رسیده بود، یاد داشت تفاهمی عنوانی وزارت امور خارجه دولت پاد شاهی افغانستان گسیل ونگاشته اند:( ازینکه متن اصلی دقیق در حافظه ام نیست به بیان محتوای آن اکتفا مینمایم):

ـ [[ دولت شاهی بریتانیای کبیر اموال منقول وغیر منقول سفارت بریتانیا ی کبیر مقیم کابل را(که شامل اموال منقول و غیر منقول سفارت هند برتانوی مقیم کابل نیز میشد ) را به حکومت اسلامی پاکستان واگذار میشود.]]

ـ به جواب یادداشت فوق الذکر دولت شاهی بریتانیا، وزارت امور خارجه دولت پاد شاهی افغانستان طی یاداشتی، چنین نگاشته است:

ـ [[ واگذاری اموال منقول وغیر منقول سفارت دولت شاهی بریتانیا مقیم کابل به جانب دولت اسلامی پاکستان، بدون موافقهُ جانب افغانی میسر شده نمیتواند.]]

ـ جانب بریتانیا نیز به جواب یادداشت وزارت امور خارجه دولت شاهی افغانستان پرداخته و نگاشته اند که : ما به نقاط نظر جانب دولت شاهی افغانستان مندرج در یادداشت ایشان احترام میگذاریم.

قابل تذکر میدانم که در جمع اموال منقول سفارت هند برتانوی، چوکـــــــی امیر عبدالرحمن خان که نهایت ظریفانه با طلا و صدف مزین گردیده بود، نیزدر سفارت بریتانیا موجود بود.

در زمان ریاست جمهوری آقای پروفیسور برهان الدین ربانی و همزمان صدارت آقای گلبدین حکمتیار، نامهء بازهم ازجانب کمیشنری عالی دولت شاهی بریتانیا مقیم اسلام آباد در مورد واگذاری ملکیت هـــای منـقول وغیر منـقول سـفارت هند بریتانوی، به جانب پاکستان، به وزارت امور خارجه دولت اسلامی افغانســــــــتان مواصلت ورزید که در همین زمان با حصول آن، نامه های تائیدی به امضا هــــای آقایان پروفیسور برهان الدین ربانی رئیـــس جمـــهور و انجیــــنیر گلبدین حکمتیار نخست وزیر اسبق، عنوانی وزارت امور خارجه ارسال شد.

مدیریت چهارم سیاسی منطقوی وزارت امور خارجه که در آن زمـان مسئولیت پیشبرد امور کشور های اروپا یی را عهده دار بــود، با در نظر داشت مــــبرمیت وحساسیت موضوع و موجودیت یادداشت های تفاهمی فی مابین دولــــت شاهی افغانستان و دولت شاهی بریتانیا در سال 1973میلادی داخل اقدام شد ومقامات وزارت امور خارجه را آگاه ومتقاعد به آن ساخت تا از واگـذاری ملکــیت هـــای منقول وغیر منقول سفارت بریتانیا مقیم کابل به جانب پاکستان، جلوگیری بعمـل آورده و عدم موافقه خود را ابراز بدارند.

نمایندهء مدیریت چهارم سیاسی ـ منطقوی طی صحبتی که با آقای جنـرال فهیم ، که درآن زمان سمت ریاست امنیت را عهده دار بودند، در زمینه از موضع مدیریــــت چهارم سیاسی و موجودیت اسناد و مدارک در رابطه، دفاع کرده و در مقابل آقـــای جنرال فهیم نه تنها جانب داری خویش را از تصمیم مدیریت چهارم سیاسی مبنی بر عدم واگذاری ملکیت های ذکر شده اعلام کردند، بلکه تذکار دادند که « شما به همین موضع تان ایستاده باشید، ما هم از شما دفاع میکنیم و فکر کنید که پشت تان به کوه است» .

بار دیگر دوکتور نجیب الله لفرانی وزیر دولت در امور خارجه یکجا بـــــا نمایندهُ مدیریت چهارم سیاسی ـ منطقوی طی ملاقاتی با آقای پروفیسور بر هان الدین ربانی رئیس جمهور سابق دولت اسلامی افغانستان در رابطه به موضوع ،از موجودیت اسناد یاد داشت های تفاهمی متذکر شد که بعد از ارائیـه دلایل مقنع ومستند نمایندهء مدیر یت چهارم سیاسی، آقای برهان الدین ربانی بـا پیشنهاد مدیریت چهارم سیاسی ابراز موافقه نمودند.

مدیریت چهارم سیاسی و منطقوی ذریعهء یادداشتی که کاپی جوابیه یادداشـــت کمیشنری عالی دولت شاهی بریتانیادر سال 1973 مبنی براینکه « آن کشور بــــه نقاط نظر جانب افغانی احترام میگذارد» را در ضمیمه، به کمیشنری عالی دولت شاهی بریتانیا مقیم اسلام آباد گسیل داشت. اما جانب بریتانیا هیچگونه واکنش وپاسخی به جواب یاد داشت جانب افغانی ارائه نکردند.

بعدا" یادداشت کمیشنری عالی دولت بریتانیا مقیم اسلام آباد عنوا نی وزارت امور خارجه افغانستان با محتوای ذیل واصل گردید:« دولت شـــاهـــــــی بریتانیا مصمم است تا سفارت خویش در کابل را مسدود ساخته و آقای نیــــکولاس بارینگتون کمشنرعالی دولت شاهی بریتانیا مقیم اسلام آباد، مسئولیت اتباع بریتانیــــا را در افغانستان بصورت غیر مستقیم از طریق کمیشنری عالی دولت شاهی بریتانیا مقیم اسلام آباد عهده دار خواهند بود.

حالا لازم است در مورد شخص کمیشنرعالی دولت شاهی بریتانیـــــا مقیم اسلام آباد کمی معلومات ارائه گردد.

«موصوف پژوهشگر ودیپلومات تیزهوشـــی درامورکشور های افغانستان بود. او میدانست که در کابل کدام ملا در کدام محله تعویض دندان دردی. زمانیکه دولت مجاهدین به خواسته های غرب گوش نداده وبرنامه های خود شانرا در اولیت قرار دادند ، گفته میشد که مسئولیت مســــــتقیم ایجاد و پیشبرد پروژهء طالبان در پاکستان به عهدهء نیکولاس بارینگتون گذاشته شد.»

یاد داشت کمیشنری عالی دولت شاهی بریتانیا که هدف آن جز اعمال فشاردیپلوماتیک بر دولت اسلامی افغانستان، چیزی دیگری تعبیر شده نمیتوانست، بنا وزارت امور خارجه یاد داشت جوابیه را به وزارت خارجه بریتانیا ارسال داشته و عدم موافقه خویش را در زمینه مسدود نمودن سفارت بریتانیا در کابل ابراز داشت. چنین به نظر میرسد که این حرکت دیپلوماتیک بریتانیــــــا بخشی از فعالیت های دیپلوماتیک پاکستان بوده است.

پروژهء ایجاد پاکستان از پیکرهُ هندوستان بزرگ و افغانستان در سال1947م یک امر تصادفی نه بوده بلکه در عقب پرده اهداف خاص دراز مدت نـــــهفته بود. توجه به خاطر ایجاد کشوری بنام پاکستان در سالهای 1950 میلادی بخاطر اهداف جیو استراتیژیــــــک در دستور کار ایا لا ت متحده امریکا و انگلستان قرار داشت(درزمان ریاست جمهوری ایزن هاور). پاکستان از بدو تأسیس تا امروز نقش های مغرضانه را در سیاست های منطقوی ایفانموده است. بالخصوص سیاست ویرانگرانه پاکستان در ارتباط به افغانستان در طول تاریخ موجودیت اش به همگان آشکار گردیده که این مانور های دپلوماتیک اکثرأ به ضرر افغانستان و به نفع پاکستان منتج گردیده است..

پاکستان و ما نورهای استخباراتی آن در افغانستان:

زمانیکه تلاش های رسمی و دیپلوماتیک پاکستان برای تصاحب ملکیت های منقول وغیر منقول سفارت بریتانیا به نتیجهُ مطلوب نرسید، پاکستان به توظیف یکی از دوستان و یا مهره های خویش در داخل وزارت امور خارجه افغانستان ، بخاطر به منصهُ اجرا قرار دادن این مأمول متوصل شد که بصورت فشرده ومختصر آنرا مینگارم:

روز هایی بود که شهر کابل در عصیان راکت های طرفداران گلبدین حکمتیار به منظور اخذ مقام ریاست جمهوری و بدست اوردن " ارگ " میسوخت و شهروندان مظلوم و بی دفاع شهرکابل را در آتش هوس خویش بریان میکرد. ولی یکروزکه کوچه ها وبازار های کابل خاموش وفاقد رهگذران بود، اکثریت قاطع مؤسسات دولتی تعطیل بودند ولـــــی نیروهای امنیتی فعال ودر وزارت امور خارجه همچنان کار جریان داشت.

به دفاتر اطلاع دادند کــــــــــه « گلبدین ساعت 10:30 پیش از چاشت راکت باران را از وزارت خارجه آغــــاز میـــــــکند». اطلاعیه دقیق بود . راکت باران آغاز شـــــد و مـــا در دهــلیز دفتر که آنرامصون احساس میکردیم با سایرهمکاران به انتظار دور شدن اصــــابت راکــــت هـــا از وزارت خارجه و ارگ ریاست جمهوری بودیم. بعد از نیم ساعت، فیر راکت هــــــا به سائر مناطق مسکونی شهر کابل تغیر ونشانه گرفته شد.

با دور شدن صدای انفجارات به دفتر رفته مصروف کار شدم . حوالی ساعت 12 ظهربود که زنگ تیلفون دفتر بصدا آمد. گوشی را برداشتم ، هم خطاب بامن سرپرست وزارت امور خارجه آقای عبدالستار مراد مدیر مدیریت اول سیاسی ومنطقوی بودند.( ازینکه آقای دوکتور نجیب الله لفرانی در سفر بودند، کفالت وزارت امور خارجه را در طول مدت غیابت به عهدهء آقای عبدالستار مراد گذاشته بودند). موصوف طی صحبت تلفونی برایم گفت: یکبار دوسیهء ملکیت های سفــــارت بریتانیا را با خود گرفته نزد من بیاورید.

چنین اسناد که زیاد محرم بودند در جای مصون، قفل شده، نگهداری میشد. دوسیه را برداشته پائین به زیر زمینی رفتم ، زیرا که وی از ترس راکت ها یک اطاق کوچک را درتهکوی( زیر زمینی) وزارت برای خود اختـصاص داده و دفتر کار تعین کرده بود. داخل دفتر مؤقت وی شدم، دیدم که یک نفر دیگر که من ایشانرا نمی شناختم با وی نشسته است. من دوسیه مورد نظر را برایش دادم. او گفت :« ما امروز سفارت انگلستان را بــه جانب پا کستان تسلیم میکنیم».

با شنیدن این جمله حالتم برهم خورد و پرسیدم ، آقای مراد چرا این کار را میکنید؟ مگر قرار چنین بود که این کار را انجام ندهیم. او مرا مخاطب قرار داده چنین گفت: چرا رنگت سرخ و زرد شده؟ نمیدانی که برادران پاکستانی ما ، مارا طی 14 سال چقدر کمک کردند. دوسیه را بگذار و دیگر حرفی با خودت ندارم. دوسیه را گذاشتم و از دفتر وی بیرون رفتم.

به دفتر خود آمدم حالم دگر گون شده بود. وقتی داخل دفتر شدم بالای کوچ نشستم . یکی از همکارانم آقای شمشیر نازیانی که قبلا" شارژد افیر افغانستان در اتریش و روم بود، متوجه حالت من شده پرسید: چرا چه شده؟ حالت خوب نیست ، مریض هستی؟ گفتم نه مریض نیستم .جریان موضوع و صحبتم را با آقای عبدالستار مراد با او در میان گذاشتم . حالت اقای شمشیر نازیانی نیز بشد ت برهم خورد. بدون اینکه حرفی بمیان آورد با مشت های گره کرده به سویم نگاه میکرد وسرش را میجنباند. من نگاه اورا میخواندم و میدیدم که فقط با نگاه های خویش با من احساس همدردی میکند.

بطرف کلکین رفتم وبه سیمای شهر نگاه میکردم که از هر طرف صـــــدای انفجار شنیده میشد، به هر طرف که میدیدی شعله های آتش فروزان بود و هستــــی شهر زیبای کابل باستان را به نیستی میکشانید. دود و خاکستر فضای شهر را انباشته بود. در چنین شرایطی هر انسان با احساس در مورد این تـراژیـدی، وحشت و جنایت انسان های بی مسئولیت که به خاطر برآورده شدن اهداف و خد مت به دشمنان میهن به چنین اعمال ناروا وضد انسانی دست می زنــند فکر میکرد. ولی من به دوسیه فکر میکردم. حدود یک ماه ازین رویداد گذشته بود کـــه سفارت بریتانیا بخاطر رهایی چند تن از اتباع خویش از دست گروپ های رقیـــــــب تنظیم ها، دعوتی را در سفارت بریتانیا سازماندهی کرده بود و از وزیر دولت در امور خارجه نیز بخاطر اشتراک درین محفل دعوت بعمل آورده بودند. آقای لفرایی از اینجانب تقاضا کرد که در دعوت شام از جانب وزارت امور خارجه اشتراک نمایم.

حوالی ساعت 6 شام که دونفر از ریاست تشریفات مرا همراهی میکردنـد ، رهسپار سفارت بریتانیا شدیم. در راه از خود سوال میکردم که به همان سفارت قبلی خواهم رفت؟ بلی به همان سفارت قبلی رسیدیم ( واقع حصهء دوم کارتـه پروان) . مقابل دروازه سفارت از موتر پائین شده وداخل سفارت گردیدم. اتفاقأ با داخل شدن به سفارت، آقای طارق عزیز سفیر پاکستان مقیم کابل را دیدم که بیدرنگ یاد دوسیهء ملکیت های کشور بریتانیا را در ذهنم تداعی کرد.

بعدا فهمیدم که آقای محترم عبدالستارمراد وظیفهء خودرا به وجه احسن انجام داده و در آن روز های خونین، سفارت را به پاکستان تسلیم نموده بود. تعمیریکه دعوت درآن سازمان داده شده بود یک بخش بسیار کوچکی از ساحه وسیع سفارت پیشین بریتانیا بود که دارای چند اطاق محدود بوده و بریتانیا بخاطر فعالیت های سیاسی و دیپلوماتیک خویش تاهنوز آنرا در اختیار داشت.

آقای عبدالستار مراد اکنون بحیث والی ولایت کاپیسا مصروف پیشبرد امور و وظایف محوله شان میباشند.

طبق گزارشاتی که اخیرا از طریق وسا یل اطلاعات جمعی به نشر سپرده شد، آقای مراد که قبلا به حیث والی ولایت کاپیسا ایفای وظیفه مینمودند، به نسبت مظنون بودن،عدم وفاداری به دولت افغانستان وبی کفایتی در وظیفه، ازپست مقام ولایت کاپیسا سبکدوش شده اند.

- - - - - - - - - - - - - --

* ـ ماكياوليسم ( Machiavelisme )

اين واژه از نام «ماكياول» نويسنده و سياستمدار ايتاليايي كه در اواخر قرن پانزدهم و اوايل قرن شانزدهم مي زيسته مشتق شده است. وي به زمامداران ايتاليا توضيح مي كرد كه براي رسيدن به هدف خود به هر وسيله هر چند مذموم و ناشايست متوسل شوند و ترسي از انتخاب وسيله نداشته باشند. او مي گفت هدف توجيه كننده وسيله است. واژه ماكياوليسم به معناي آن سياست و روشي است كه از هيچ وسيله اي براي رسيدن به هدف رويگردان نيست و در اين راه موازين اخلاقي، انساني، شرف و فضيلت را زير پا مي گذارد. به عبارت ديگر ماكياوليسم يعني روا داشتن هر گونه شيوه اي ولو منافي اخلاق و وجدان و مباين حقيقت و عدالت، براي نيل به هدف سياسي خود.

۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه

میلهء سمنک



میلهء سمنک یکی از میله های با ستانی ماست که در فصل بهاربرگزارمیشود.زنان ودوشیزه گان افغان درآغاز فصل بهار مقداری گندم پر مغز سفید و پاک را پس از شستن در بین ظرفی قرار میدهند
وبروی آن یک پارچهء نازک را هموار کرده ودر روزهای بارانی آن ظرف ها را درزیر باران میگزارند.
شادابی سمنک از آب باران دلیل شیرنی وخوشمزگی آن میشود.
وقتیکه سمنک سبزشد وبمرحلهء پختن رسید مرحله سمنک کوبی میرسد وبعد از قطع کردن (کاکل مسنک)سبز های نورسته گندم را که بیش از وجب بلند ندارد بروی دستر خوان گزاشته وقطعه قطعه و میده میده میکنند وهرپارچه را داخل هاون های پاکیزه انداخته تا هفت بار آنرا میکو بند وشیرۀ سمنک را دریک دیگ میا ندازد وبعد درزیر دیگ محتوی شیرۀ سمنک آتش میکنند وپایکوبان ودست افشان به دیگچه زده می پردازند ودر ضمن هفت بار به دیگ آب می ریزند با تبخیر آب چهار مغز های زنده با مقداری پسته وخسته یکجا کرده و بداخل دیگ میریزند ودروقت تقسیم مقداری خا شخاش را بروی سمنک پاشیده برای صزف نمودن آماده میدارند.
ناگفته نماند که پاشیدن خا شخاش بروی سمنک بخاطر زیب وزینت آن میبا شد.

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

را فائل کا نسل میراند! استقلال یک ضرورت است.


رافا ئل کانسل میراندا ! یکی از رهبران جنبش استقلال طلبا نه ی "پورتوریکو" است.او یکی ازپنج ملی گرایی است که به خاطر فعالیت هایشان در راه استقلال " پورتوریکو" هر یک بیش از 25 سال از عمر خود رادر زندان های ایالات متحده سپری کرده اند.
رافائل کانسل میراندا درسال 1954 به همراه آندرس فیگوئرواکورد را واروین فلورس و لولیتا لبران در اعتراض به ایالات متحده ، تظا هرات مسلحا نه ای را درکنگره ی ا یالات متحده آمریکا در واشنگتن دی سی برپا کردند تا بدین وسیله افکار عمومی بین المللی را نسبت به وضعیت استعماری" پورتوریکو" جلب کنند. هرچهار نفر به زندان های طویل المدت از پنجاه وشش سال تا هشتا دویک سال محکوم شدند. چها رسال قبل ازآن[1950]، اسکار کولاتزو گریزیلو تورسولا مسلحانه به قصر بلر ، اقامتگاه موقت هاری ترومن، رئیس جمهور وقت ا یالات متحده، یورش بردند تورسولا در حمله کشته شد.کولاتزو به اعدام محکوم شد.اما پیرو درخواست های بین المللی برای استیناف ،محکومیت او حبس ابد تقلیل یافت.
این پنج ملی گرای پورتوریکویی طویل المدت ترین محبو سین زندان های قاره آمریکا شدند.
دراوایل دهه ی1970 فعالیت گسترده ای در سرتا سر جهان برای آزادی این پنج زندانی اسقلال طلب آغاز شد وگسترش یافت.این مبارزه بخشی از خیز ش مجدد مبارزات استقلال طلبانه ی" پورتور یکو" وهمگام بود با مخالفت انفجا ر آمیز با جنگی که ایالات متحده علیه مردم ویتنام به راه انداخته خیزش مبارزات آزادیبخش سیاهپو ستان و چیکانوها(ملیت ستمدیده مکز یکی تبار در ایالات متحده.) و مبارزات زنان برای تساوی حقوق،دولت ایالات متحده ،بالاخره تحت تأثیر فشار های درحال افزایش بین المللی، این زندایان سیاسی وطن پرست را آزاد کرد.درسال 1978 ،جیمزکارتر،رئییس جهوروقت آمریکا، فیگوئروا را درحالی از زندان آ زاد کرد که وی دراثر ابتلا به سرطان در حال مرک بود. چها ر تن دیکر در سال 1979 آزاد شدند. هنگامی که آنان راهی وطن خود "پورتریکو"بودن با استقبال پرشور 2500 نفر در شیکا گو ،3000 نفر درنیویورک و7000نفردرفرودگاه سان خووان در "پورتوریکو" مواجه شدند.
کانسل میراندا "از آن زمان تاکنون به مبارزات خود ادامه داده وفریاد خود را درکسب استقلال وطنش به گوش جهانیان رسا نده وخواهان آزادی آن دسته از زندانیانی شده است که به خاطر فعالیت های متما یل به استقلال طلبی در زندان های ایالات متحده به سر میبرند. مبا رزه برای آزادی پانزده ملیگرا " پورتوریکویی" حمایت بین المللی را به سوی خود جلب کرد است. این زندانیان به طویل المدت ترین محبو سین جهان تبد یل شده اند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

توماس سانکارا یکی از بزرگترین رهبران انقلابی قرن بیستم


,در4ام اوت 1983 با یک قیام مردمی در ولتای علیای آفریقای غربی، ازفقیرترین کشورهای جهان،یکی ازعمیق ترین انقلاب های تاریخ آفریقا آغاز شد.رهبراین قیام توماس سانکاربود که در 33 سالگی رییس جمهور حکومت جدید شد. یکسال بعد،نام این کشور به بورکینا فاسو تغییر داده شد.
دریک دوره ی چهار ساله بعدازقیام،انقلاب بورکینا فاسو یک برنامه ی بلند همت اصلاحات ارضی،مبارزه علیه فساد،احیا ی جنگل ها منظورجلوگیری ومقا بله با قحطی،اولویت دادن به تعلیم وتربیت و بهداشت، آزادی وا عتلای مقام زنان رابه اجرا درآورد.حکومت جدید
برای پیش برد این برنامه دهقانان،کارگران،زنان وجوانان این کشور رابه سازماندهی،بسیج وآموزش سیاسی تشویق کرد.این حکومت برای همبستگی بورکینا فاسو با مبارزاتی که علیه ستم امپریالیستی واستثمار سرمایه داری درهرنقط ای از جهان درجریان بود،اهمیت عظیمی قایل شد-ازهمبستگی با نبرد علیه نظام آپارتاید درآفریقای جنوبی،تا هبستگی با جنبش های انقلابی درکوبا ،نیکاراگوئه وفلسطین.
در15 ام اکتوبر1987 توماس سانکارا درکودتای نظامی،که به نابودی حکومت انقلابی انجامید،به قتل رسید. اویک هفته پیش از آنکه به قتل برسد، درباره ارنستو چه گوارا، رهبرمقتول انقلاب کوبا، به منا سبت بیستمین سا لمرگ اودر صحنه ی نبرد.سخنرائی کرد. سانکارا گفت که انقلابیون به عنوان افرادممکن است کشته شوند، اما "اندیشه هاکشتنی نیستند."صحت این اظهار نظردر مورد خود او به اثبات رسیده است.
توماس سانکارا به سمبلی برای میلیون ها کارکر،دهقان وجوانان سراسرآفریقا تبدیل شده است.آنان درانقلاب بورکینا فاسو-و میراث مستدام آن-سرچشمه ای یافتند که الهام بخش نبردهای آزادیبخش اصیل دراین قاره شده است.

تاریخ سخن میکوید


در17 آوریل سال 1961 ،1500 مزدور که توسط واشنگتن مسلح شده و سازمان یافته بودند ازطریق خلیج خوک ها درجنوب،به کوبا حمله ورشدند.مهاجمین همگی متولد کوبا بودند ونقشه براین بود که جای پای درخاک کوبا بدست آورد و یک "دولت موقت" تشکیل دهند وبه آ ن طریق از واشنگتن درخواست دخالت مستقیم نظا می بکنند. ولی مهاجمین ظرف 72 ساعت توسط میلیشیا وارتش انقلابی کوبا تار ومار شدند.

گفتار شخصیت های جهان

ما تضمین خواهیم کرد که
فقرا و محرومان بر سر زمین مولوی خود حکومت کنند .
نلسو ن ماندلا

بی عدالتی از کجا آمد؟
نا برابری از کجا آمد؟
فقر ازکجاآمد؟
عقب افتادگی ازکجا آمد؟
اگرسرمایه داری عامل پیدایش این ها نیست، پس اینهمه مصیبت ازکجا آمده است؟
فیدل کاسترو

عقاید ما فراتر ازتمامی مرزها وسعت می یابد.
درجهانی که به ما واگذارکردند زندگی می کنیم ومی جنگیم تا دنیای بهتر بسازیم.
برای دنیای که مطلوب مارکس وانگلس بود.دنیایی که انسان ها هما نند برادر با یک د یگر رفتار کنند. نه اینکه یکد یگر را مثل گرگ شکار کنند.
فید ل کا سترو

« امپریالیسم نبا ید سرود پیروزی بخواند. زیرا ازنظر اقتصادی از همیشه ضعیف تر است.«
فیدل کاسترو

پیام تبر یکیه سال نو



سایت "همایون" سال نو رابه هموطنان محترم تبریک گفته سعادت وپیروزی همه مردم غیور افغان را در راه رسیدن به صلح سراسری درکشور ازبارگاه ایزدمتعال آرزو مینمایند.
هر روز تان نوروز
نو روزتان پیروز

۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

شنا سنامه ا یا لات آمریکا


واشنگتن دی سی. پایتخت دولت فدرال آمریکا جزهیچ یک از ایالات آمریکا نیست.درسال 1790 کنگره آمریکا تصویب کرد که پا یتخت حکومت فدرال از فیلادلفیا به واشنگتن منتقل شود ودر اول دسامبر 1800،جان آدامس رئیس جهور وقت برای اولین بار در کاخ سفید اقامت گزید. در سال 1814 بریتانیائی ها که از دو سال پیش با دولت نو خواسته آمریکا به جنگ پرداخته بودند کنگره آمریکا وکاخ سفید را آتش زدند.
شهر واشنگتن 519/000نفرجمعیت دارد. که اکثر آنها سیا هپو ستند.
***
میدانیم که هریک از ا یالات پنجاه گانه آمریکا دوسناتور به مجلس سنا ی کنگره آمریکا میفرستد که هر کدام برای مدت 6سال از طرف مردم ا یا لت خو د انتخاب می شود.
تعداد نمایندگان ایا لات آمریکا در این کشور بستگی به جمعیت هر ایالت دارد.اعضای مجلس نما یند گان کنگره آمریکا برای مدت دو سال انتخاب میشوند.
:تعداد نمایندگان ایالات مختلف آمریکا به شرح زیر است
آلاباما 7 نفر،آلاسکا 1نفر،آریزونا 6نفر ،آرکانزاس 4نفر، کالیفرنیا 52 نفر ، کلورادو 6نفر ،کوندیکت 6نفر، درلاور 1 نفر ،فلوریدا 23 نفر،جورجیا 11نفر ،هاوایی 2نفر،آیاهو2نفر، ایلینویز 20 نفر،ایندیانا 10 نفر،ایووا 5نفر،کانزاس 4نفر،کنتاکی 6نفر،لویزیانا 7نفر،ماین 2نفر،مریلند8نفر،ماساچوستس 10نفر،میشیگان 16نفر،مینوستا 8نفر،می سی سی پی5نفر، میسوری 9نفر،مونتانا 1نفر،نبراسکا3نفر،نوادا 2نفر،نیوهمشیر 2نفر،نیوجرسی 13نفر،نیومکزیکو 3نفر،نیویورک 31نفر ،کارولینای شمالی 12نفر، داکوتای شمالی 1نفر، اوهایو19نفر، اوکلاهما6نفر ، اورگن 5نفر ،پنسیلوانیا21نفر، رودآیلند3نفر،کارولینای جنوبی 6نفر،داکوتای جنوبی1نفر،تنسی9نفر،تکزاس30نفر، یوتا3نفر،ورمونت1نفر،ویرجینیا11نفر،واشنگتن 9نفر،ویرجینیاغربی3نفر،ویسکونسین9نفر،ویومینگ 1نفر.
همانطور که ملاحظه میشود پرجمعیت ترین ایالات آمریکا یعنی کالیفرنیا،نیویورک وتکزاس به ترتیب بیشترین تعداد نماینده را درمجلس نمایندگان کنگره آ مر یکا دارند. بر عکس ایالات کم جمعیت اگر چه مانند سایر ایالات دوسناتور درمجلس
سنای آمریکا دارد ولی بعلت کمی جمعیت فقط یک نما ینده درمجلس نمایندگان دارند. این ایا لتها عبارتند از:آلاسکا،دلاور،مونتانا،داکو تای شما لی،داکوتای جنوبی،ایالت ورمونت. وهمانطور که میدانیم شهر واشنگتن دی سی پایتخت ایالات متحده فقط یک نفر درمجلس نمایندگان آمریکا دارد که حق رای ندارد.همچنین شهر واشنگتن هیچ نما ینده ای درمجلس سنای آمریکا ندارد به عبارت بهتر مر دم پایتخت آمریکا هیچ را یی درکنگره این کشور ندارند.
---نیویورک.
پایتخت:آ لبانی،معروف به»ایالت امپراتو«
(Empire State)
ریشه اسم:بافتخار (دوک یورک)
درسال 1524 یک دریانورد ایتالیائی الاصل بنام(ورازنو)
Verrazano
دراین منطقه بعنوان نماینده دولت فرانسه پیاده شد.درست صد سال بعد مها جرین هلندی درمنطقه ای که امروزآلبانی پایتخت نیویورک است اقا مت گزیدند. یک سال بعد یک هلندی مانهاتن رابه قیمت 24 دلار از سرخپوستان مقیم آنجا خریداری کرد ومستعمره ای برای هلند بنام (نیوآمستردام)راپایه گزاری کرد که درسال 1664 به انگلستان واگزار گردید و(نیویورک) نامیده شد پس ازجنگ استقلال آمریکا،نیویورک سیتی برای مدت کوتاهی پایتخت آمریکا شد وجرج واشنگتن در30 آوریل 1789 بعنوان اولین رئیس جمهو کشور مستقل آمریکا دراین شهربریاست جمهوری برگزیده شد.
نیویورک18/2 میلیون نفرجمعیت دارد که76/2% سفید پوست 17/7% سیاهپوست 14/6%لاتین تبار و5/6%زرد پوستند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه

نقل قو لهای از شخصیت های معروف گیتی

از ظا لمان روزکار مایکی هم (بریا)
رٌیس پو لیس مخفی استا لین بود که هزار ها با گناه و بیگنا ه را سر به نیست کرد و میگو یند روزی استا لین هر چه گشت وهر جا را پالید پیپ، سا عت دستی وچند صد روبل خود را در اطاقش نیا فت و همان بو د که به ( بر یا) زنگ زده و اورا به کر ملین خواسته و ما جرای مفقود ی اشیا ی خود را بو ی بیان نمود. (بر یا ) به استا لین گفت: تاوریش استا لین، به شما اطمینان هید هم که تا بیست و چار ساعت عا ملین چنین سر قت را گرفتار نموده و به سزای ا عمال شان خواهد رسا نید. هنوز سه سا عتی سپری نشده بود که زنگ تلفون( بریا) آمده و به استالین گفت.
رفیق استا لین، در اثر مساعی خستگی ناپزیر پولیس و قوا ی امنیت ملی ز یر اداره من ، سه نفر بجرم سر قت ا شیا ی شما گرفتار و تحقیقات ما از آنها شروع شده ا ست، از نتایج تحقیقات شما را بعداًمطلع خواهم نمود.
دوساعت بعد استا لین وقتی کرتی نظا می اش را میپو شید،متوجه شد که پیپ،سا عت ونو تها همه در جیب کرتی او قرار دارد و وی فرا موش نموده تا آن کرتی را بد قت بپالد پس فوری تلفون را برداشته وبه(بریا) زنگ زده وگفت:
رفیق (بریا) تمام اشیای که مفقود شده بود پیدا شده وشما سه کسی را که بجرم سرقت گرفتار نموده بودید ، آزاد سازید.
(بریا)با کمی تعلل جوا بداد:
اما رفیق استا لین یک ساعت قبل سه نفرمذکور بجرم سرقت اشیا ی شما اعتراف نمودند ونیم ساعت قبل از سوی محکمه نظامی به اعدام محکوم ودرست ده دقیقه قبل حکم اعدام درباره شان اجرا گردید.

۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

اخبار باورنکردنی

درکالیفرنیا خانمی که 50 سا ل سیگا رمیکشیده ومبتلا به سرطان ریه شده است بحکم داد گاه با ید 28 میلیارد(درست می خوانید میلیارد نه ملیون) دلار ازکمپا نی ها ی سیگار سا زی غرامت دریا فت کند.
درفلوریدا دو برادر 13و14ساله که پدرخودرا به بقتل رسانده ومحکوم به حبس ابد شده بودند بحکم قاضی تجد ید نظربه 7و8 سال زندان محکوم شدند.درحالیکه سال گز شته در همین ایالت نوجوان12 ساله سیاهپوستی که معلم خود را کشته بود به حبس ابد محکوم شد.
و باز درایالت کا لیفرنیا پسر14 ساله ایکه از خانه همسایه شان آب جوس دزد یده بود چون سوء سا بقه داشت محکوم به حبس ابد شده است که 50 سال بعد یعنی در سن 64 سالگی می تواند آزاد شود.
در انتخا بات ماه نوامبر آمریکا،مردم ایالت اوکلا هما رأی دادند که به جنگ انداختن خروسها باید ممنوع شود.
باوجود آنکه بیش از چند سال است که رسانه های گروهی هر روز در باره افغا نستان و عراق مطالبی منتشر می کنند، از7 هر جوان آمریکائی فقط یک نفر میداند که عراق درکجای دنیاست و فقط17%آنها می دانند که افغانستان درکدام نقطه دنیا قرار دارد وجالب آنکه براساس گزارش« انجمن ملی جغرافیا»50%جوانان آمریکائی نمی دانند اسرائیل کجا ست.
هر سال درآمریکا 400 میلیون ساعت کاربعلت درد بهدر می رود.
سال گزشته بیش از16000 نفربعلت مستی در حال رانندگی بقتل رسید ند.

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

تصویر قتل برنس

مکا تبه کنید

با هما یو ن مکا تبه کنید :
شما میتوا نید علا وه از ارسا ل مکا تیب به آدرس ، از طر یق شبکه ء جها نی ا نتر نت با این آدرس در تما س شو ید :

homayung@gmail.com


بر ای" هما یون " بنو یسد!
شما میتوانید نظر یا ت وعقا ید تانرا آزادانه به آدرس ما بفرستید .
ما آنرا بنام شما نشر خوا هیم کرد.اما فر امو ش نبا ید کر د که رعا یت عفت قلم و کلا م در نبشته ها،حتمی است!

نوت. مسوولیت از مقالات بد وش نویسنده ء آن بوده سایت هما یو ن هیچ مسوو لیت ندارد.

سایت " هما یو ن " را در دستر س دیگران قرار دهید

ا فغا نستا ن

گور خونین شهید ا ن به تو آواز دهد
آتشی را که فر و زان شد ه خا مو ش مکن


سلام به شما

نام من همایون است این سایت برای تبادل افکار روشنفکرانیکه،بنام وطن قلم میزنند وبه صلح،آزادی ودموکراسی می اند یشند به وجود آمده.