۱۳۹۰ دی ۳, شنبه
قتل عام کارگران در قزاقستان: به همبستگی بشتابید!
۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه
۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه
۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۱, سهشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۴, سهشنبه
۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه
بيانيه حزب کمونيست استراليا دربارۀ قتل آلفونسو کانو
۹ نوامبر ۲۰۱۱
بيانيه حزب کمونيست استراليا دربارۀ قتل آلفونسو کانو
۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه
پاکستان بازهم امريکا را فريب مى دهد
دولت امریکا راهکار تازه یی را برای تأمین صلح و به مذاکره کشانیدن تروریستان طالب تدوین کرده واین راهکاررا با دولت پاکستان نیز درمیان گذاشته است .نخست وزیر پاکستان نیز موافقت کامل اسلام آباد را دراین زمینه اعلام داشت. اما حالا سوال این است که آیا این فرصت دیگری برای پاکستان به خاطر رسیدن به اهداف طویل المدت اش در کشور ما نخواهد بود؟
از سال دوهزار ویک به این سو پیوسته پاکستان توانسته است متحدین غربی خویش به وِیژه امریکا را فریب داده به تقویت تروریستان طالب بپردازد واز جانب دیگر امریکا نمی خواهد به آسانی پاکستان را ازدست دهد، سفر خانم کلنتن وزیر امور خارجه امریکا با یک هیأت بلند پایه آنکشور به اسلام آباد مبین این واقعیت هست که امریکایی ها از تمام ذرایع استفاده خواهندکرد که دولت پاکستان را در کنار خویش داشته باشند.
شکی نیست که همکاری پاکستان در امر مبارزه با تروریزم برای امریکا امریست لازمی، اما آیا دولتمردان پاکستان وسازمان آی اس آی واقعاً به تعهدات شان دراین زمینه وفادار خواهند ماند. تجربه نشان داده است که دولت مردان پاکستان توانایی آنرا دارند که درمواقع خطرناک کشورشان را از فاجعه نجات بخشند و کوچکترین عقب گردی هم ازاستراتیژی طویل المدت خویش درافغانستان نداشته باشند.
راهکار تازه امریکا فرصت زمانی دیگر ی را در اختیار اسلام آباد قرار داده است که برای حمایت از تروریزم در منطقه برنامه تازه را روی دست گیرد. نشست سه جانبه رؤسای جمهور ترکیه، پاکستان وافغانستان نشان میدهد که پاکستان کماکان بر برنامه های زبانی در امر مبارزه با تروریزم اکتفاء نموده نمی خواهند مبارزه جدی وپیگیر دراین عرصه داشته باشد.واضح است که راهکار تازه امریکا اگر به نتایج مثبت منتج نگردد باردیگر آبرو و حیثیت امریکا زیر سوال خواهد رفت . دراین راهکار مسأله آتش بس با مخالفان وتروریستان مطرح شده است که گمان نمی رود طالبان به آن پاسخ مثبت دهند. عدم توجه طالبان به این در خواست امریکا به حیثیت وآبروی آنها اعتبار بیشتری خواهد بخشید وبرای امریکا جز شکست چیز دیگری را در پی نخواهد داشت .
حالا این مسأله هم قابل دقت است که اگر پاکستان بازهم همکاری لازم دراین زمینه را نداشت آیا امریکا اقدامات نظامی علیه تروریستان در داخل پاکستان را مدنظر خواهد داشت یاخیر؟ پاسخ این سؤال را باید انتظار کشید که سیر حوادث به کدام جانب خواهد بود.اما آنچه مسلم است اینکه سیاست مردان پاکستان به هیچ وجهه نمی خواهند افراطیت و ترور در منطقه شکست خورده وگروه های ساخته شده آنها در افغانستان وپاکستان وهندوستان مضمحل گردند زیرا با اضمحلال این گروه منطق وجودی پاکستان نیز پایان می یابد
امریکا را باز هم ماری از همان یک غار خواهد گزید اما افغانستان ومردم مظلوم آن باردیگر قربانی این اشتباهات تکراری خواهد شد.آرمان ملی
۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه
نبرد بانو دکتورس اناهیتا راتبزاد درجبهه رهایی زنان
دکتورس اناهیتا راتبزاد
ای زن منشین ،به گوشه ی خانه ی تنگ
این رسم کهن به ما بود ، مایه ی ننگ
ا فراز ، درفش شرف و کار و خرد
در جبهه ی گرم و سرد ،جانانه به جنگ
“ فروغ هستی “
نبرد بانو دکتورس اناهیتا راتبزاد درجبهه رهایی زنان
درست پنجا ه ودوسال پیش ودربهار ۱۳۳۸ خورشیدی ، ازدانشکده ی ادبیات دانشگاه کابل فارغ وبه حیث عضو هیأت تحریریه روزنامه انیس، به ریاست مستقل مطبوعات معرفی و مقررشده بودم .
جناب قاسم واجد ، رییس روزنامه ی انیس ویکی از خدمتگزاران پر سابقه وخیر اندیشان دین و دولت پادشاهی محمد ظاهر شاه ، مرا به دفتر خویش خواست و مقالتی را به من سپرد که به قلم دکتورس انا هیتا به خط خوانا نوشته شده بود و با دلسوزی و محترمانه مرا موظف ساخت که :« این مقاله را به دقت مطالعه کن و پس از نقد ، ارزیابی ونقطه گذاری لازم ، ( ۱) نظر
خودرا پیرامون ا نتشار آن نیز به نویس وهوش کن که مارا به کدام بلا گرفتار نکنی .دراین وظیفه ، آدم به یک اشتباه کوچک برباد میشود “ شه کوه بد مه کوه ” ، یگانه مشی بی خطر وبی ضرر در روزنامه نگاری کشورما میباشد ؛ فقط با نگارش مقالات اخلاقی میتوانی به جایی و ” جاهی “ برسی واعتماد مقامات را جلب کنی …. »
این مقاله ی بانو دکتورس اناهیتا را دوبار با د قت واحساس مسؤولیت مطالعه کردم ؛ با خط خوش وخوانا نوشته شده بود . دران مقاله زن ، مادر و مقام تاریخی زن ، ازدیدگاه جامعه شناسی علمی ارزیابی ، ازبرابری حقوقی زنان با مردان و از رفع حجاب دست وپاگیر قرون وسطایی، با منطق علمی دفاع دادخواهانه شده بود.
از مطالعه ی آن مقاله دچار شگفتی وهیجان شدم ودر حیرت افتادم که این ” پرده نشینان “ سیه روزگار، چی گونه قا در به شناخت دقیق تضادهای درون جامعه ی بلاکش افغانستان، بویژه قادر به افشای روشن افراط کاریهای مستبدانه ی مردان علیه زنان وقادر به بیان خشم وخروش عادلانه ی زنان علیه مردان زن ستیز میباشند .
درپای آن مقالت بیداری بخش بانو دکتورس اناهیتا؛ بدون درنظر گرفتن رهنمودهای ” خیر خواهانۀ!” رییس روزنامه انیس نوشتم که :
درشکل ، مضمون وشیوه نگارش این مقاله خللی نیست ؛ دربیداری شعور اجتماعی و فرهنگی، آموزشی وپرورشی زنان ودختران نقش فعال ایفاءمیتواند، به نشر سپرده شود؛ ولی یکی از کارمندان بخش تهیه وتصحیح که از دوران سردارمحمد هاشم صدراعظم به روحیه وفاداری به نظام شاهی خدمت میکرده است، این مقاله را جهت ارزیابی نهایی به شادروان سید قاسم رشتیا، رییس مستقل مطبوعات سپرده وخوشخدمتی کرده بود. روز دیگری رییس روزنامه ی انیس مرا نزد خود خواست و گفت :
« مثلیکه کدام گلی را به او دادی . مه خو گفتم شما جوانها بی تجربه هستید، زود برو به دفتر رییس مستقل مطبوعات “. به آهنگ شتابنده نزد رشتیا رییس مستقل مطبوعات رفتم ؛ مرا به دفترش پذیرفت ونخست سرزنش کرد وگفت هنوز شوردوران فاکولته درشما خاموش نشده است؛ ممکن علوم ادبی را بدانید؛ ولی شناخت ” نبض ” زمان، وضع وذهنیت جامعه اهمیت اساسی دارد …. »
روانشاد رشتیا که تکنوکرات ” میانه رو “ واصلاح طلبی بود پس از اخطار و تهدید آمرانه به نصیحت آغاز کرد وگفت که: « اعلان نهضت نسوان ورفع حجاب مسأله ساده نیست، یکی از علل ناکامی شاه امان الله همین آزادی افراطی زنان و اعزام دختران برای کسب آموزشهای عالی به کشور ترکیه ی جوان بوده است. »
درپاسخ ایشان گفتم به هرحال نمیتوان دختران، زنان ونیمی از فرزندان جامعه را تا ابد از حق آموزش، کار واشتراک فعال درحیات اجتماعی وفرهنگی محروم نگهداشت؛ باید شعور نسل جوان به وسیله مادران و آموزگاران بیدار شود.
درپایان این گفتگو بازهم مرا توصیه کرد که از کنار این مسایل بسیار حساس اجتماعی نباید با چشمان بسته عبور کنید، روانش شاد باد!
با ذکر این هوا وفضای سیاسی و شیوه ادارۀ کشور؛ درست پنجسال پیش از تأسیس “جمعیت دموکراتیک خلق” و درسال ۱۳۳۸ خورشیدی ، به شیوه تفکر علمی واندیشه های پیشرو بانو دکتورس اناهیتا راتبزاد؛ درباره ی مقام تاریخی زن وبرابری حقوقی زنان با مردان ودرباره ی ضرورت اشترا ک فعال زنان در تنظیم حیات ملی واجتماعی، آگاهی یافته بوده ام .
باذکر موجز این حقایق تاریخی، درحال حاضر نیز من به این باورم، که بانو دکتورس اناهیتا راتبزاد، یکی از پیشگامان نهضت آزادی ورفع حجاب قرون وسطایی زنان ویکی از پایه گذاران جنبش دموکراتیک زنان ، موسس و رهبر بیش از دودهۀ سازمان دموکراتیک زنان افغانستان ، عضو کمیته مرکزی و عضو مؤثر دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، عضو هیأت رئیسه ی شورای انقلابی و وزیر آموزش وپرورش دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ، رییس سازمان صلح و همبسته گی ودوستی ، وکیل انتخابی مردم شهرکابل دردورۀ دوازدهم ولسی جرگه و رزمنده ی فعال راه رهایی و برابری حقوقی زنان با مردان بوده اند؛ دراوضاع و احوال موجود نیز این صلاحیت وتوانایی را دارند، که تجارب سازما نی ، سیاسی ومبارزات سودمند اجتماعی خود را جمع بندی، طبع ونشر نمایند و ابعاد ناشناخته ی نهضت زنان کشور را در دسترس نسلهای وطن گمکرده ی امروز و فردای کشور ازبند رسته و آزاد ما قرار دهند.
من درحالی که شخصاً ازدست آوردهای مبارزه و پیروزیهای مادران و زنان پیشگام میهن خویش شاد میشوم ، به رفیق ازمرگ نیرومند تر وارجمند ما ، دکتورس اناهیتا راتبزاد و بانوی فرهیخته ی میهن – هشتا د ومین سالگرد زنده گی، کار ومبارزه ی آ گاهانه ی ایشان را ، با همه حرمت رفیقانه تبریک میگویم ؛ همواره شاد واز رنجهای غربت نیرومند ترباشند!
با عرض حرمت رفیقانه
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن – آمریکا
سوم نوامبر ۲۰۱۱ ع
۱۳۹۰ آبان ۱۳, جمعه
پیام حبیبه افتخار به مناسبت عید قربان
پیام حبیبه افتخار به مناسبت عید قربان ؛ سالگرهء دکتور اناهیتا و مقاومت سیمین بارکزی
بسم الله الرحمن الرحیم
خانواده و دوستان عزیزم !
قسمت الهی بود . به خاطر مشکلات صحت مجبور درین روزها هندوستان آمده و از شما دور شدم . خیلی دلم تنگ شد . آخر به فکرم رسید که من هم از نعمت های عصر امروز یک استفاده کنم.
از همین خاطر کوشش میکنم از راه مبایل یا ایمیل و انترنیت عید بزرگ مسلمانان جهان را برایتان تبریک گفته و شما را نزدیک خودم و شریک دسترخوان خودم فکر نمایم .
همچنان اینجا خبر شدم که مادر اناهیتا راتبزاد به خیر هشتاد ساله شده اند . کاشکی میتوانستم از نزدیک زیارت شان کنم و هشتاد ساله گی این زن بزرگ قرن افغانستان را برایشان و خانواده شان تبریک بگویم .
تحفه هم لازم است و من تحفه ای از جان شیرین تر ندارم که برایشان تقدیم کنم . اول جان ناقابل مرا به حیث تحفه قبول فرمایند و باز یک جلد کتاب همسرم « گوهر اصیل آدمی » را که به تازه گی در هندوستان چاپ شده و درین کار او را فرزندان و عزیزان با درک و با درد و دانش بسیار مادر اناهیتا از هر لحاظ کمک کرده اند ؛ به حضور این زن بزرگ تاریخ افغانستان هدیه گویا تقدیم میدارم .
من از جانب شخص خود ؛ از همه این عزیزان نیک که یار همسر عزیزم شده و باری از شانه او را به شانه خود برداشته اند - تشکر قلبی نموده و تمام خوبی های دو عالم را برایشان آرزو میکنم .
همچنان جلد دیگر کتاب «گوهر اصیل آدمی» را از جانب شخص خودم برای زن شجاع و حق جوی و عدالت خواه محترمه سیمین بارکزی هدیه می کنم و عید مبارک قربان را برایشان که نزدیک بود ؛ قربانی عدالت شوند و برای خانواده و دوستان شان هدیه میکنم . امیدوارم همه بزرگوار ها احساس و هدیه و تبریکی مرا قبول و مقبول فرمایند .
آرزومند استم دوستانی کمک شوند که کتاب اهدایی ام به حضور مادر اناهیتا راتبزاد جنساً برسد و شاید بخت داشته باشم کتاب دیگررا خودم برای سیمین جان عزیز برسانم .
با احترام
حبیبه افتخار همسر محمد عالم افتخار
۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه
دکترس اناهیتاراتب زاد، هشتادسالگی مبارک باد !
امیدوارم که عمرم امکان دهد تا صد سالگی ات را نیز تبریک و شاد باش بگویم!
هدایت حبیب
31 اکتوبر 2011
گزارش احمد شهيد از نقض حقوق بشر در ايران
گزارش احمد شهيد از نقض حقوق بشر در ايران
منبع اصلي : سايت جرس 24/7/1390
اولين ارزيابي احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در ايران نيز به طور رسمي در روز شنبه (۱۵ اکتبر/۲۳ مهر) منتشر شد
بان کي مون، دبير کل سازمان ملل متحد، در گزارش سالانه خود درباره وضعيت حقوق بشر در ايران ابراز نگراني کرده بود. در گزارش دبيرکل سازمان ملل که از سه سال پيش تاکنون سالانه در ارتباط با وضعيت حقوق بشر در ايران منتشر ميشود، همچنين به موضوعاتي چون افزايش اعدام زندانيان سياسي، اعدام مجرمان عادي در ملاء عام، اعدامهاي مخفي، اعدام جوانان زير هجده سال، نقض حقوق زنان و نقض حقوق اقليتهاي قومي و مذهبي اشاره شده است. بان کي مون در بخشي از گزارش خود، به عدم همکاري مقامهاي رژيم ايران با گزارشگران ويژهي سازمان ملل اشاره کرده و آورده است، از سال ۲۰۰۵ تاکنون هيچ گزارشگر ويژهاي اجازه سفر به ايران را نداشته است.
روزنامهنگاران:
محمد داوري برنده جايزه “کميته دفاع از روزنامهنگاران ”و سردبير وب سايت سهام نيوز در مورد وضعيت زندانيان در بازداشتگاه کهريزک گزارشاتي تهيه کرد به همراه ضبط ويديويي شهادت افرادي که شکنجه شده يا مورد آزاد واذيت جنسي و حتي تجاوز قرارگرفته بودند.
آقاي صابر روزنامهنگار وفعال ايراني گفته ميشود که بهدنبال اعتصاب غذايي که با حمله قلبي مواجه شد در تاريخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۱ جان خود را از دست داد. مقامات زندان متهم شدهاند که از توجه پزشکي به وي خودداري کردهاند درحالي که او ساعت ها از درد قفسه سينه شکايت ميکرد
عيسي سحرخيز روزنامهنگار و فعال سياسي و رئيس سابق بخش مطبوعات داخلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هماکنون در زندان رجايي شهر بهدليل اتهاماتي چون تبليغ عليه نظام و توهين به رهبري نگهداري ميشود.
محمدصديق کبودوند مؤسس سازمان حقوقبشر کردستان و روزنامهنگار در ژوئن ۲۰۰۷ بازداشت و در زندان اوين حبس شدوبه مدت پنج ماه در آنجا در سلول انفرادي بود. وي به ده سال حبس و به اتهام ”اقدام عليه امنيت ملي وتبليغ عليه نظام از”و ” طريق انتشار اخبار محکوم شد.
رفتار با فعالان دانشجويي
سه مصاحبه با فعالان دانشجويي که خواستهاند ناشناس بمانند در طي نوشتن اين گزارش انجام شد. اين دانشجويان گزارش دادهاند که آنها با بازداشت و ارعاب مواجه شدند و در مواردي مورد ضربوشتم و شکنجه بهدليل ارتباطاتشان با سازمانهاي قانوني ثبت شده فعالان دانشجويي قرار گرفتهاند. فعال دانشجويي عبدالله مؤمني در ۲۱ ژوئن ۲۰۰۹ دستگير شد .گزارش شده است که آقاي مؤمني براي تقريباً ۲۰۰ روز در حبس انفرادي بوده است و مورد آزار فيزيکي و روحي قرارگرفته و وادار به اعترافات تلويزيوني شده است و مأموران در چندين بار سر او را به درون توالت فرو بردهاند.
وکلا
وکيل برجسته حقوقبشر ايراني نسرين ستوده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۰ به دادسراي زندان اوين احضار و در آنجا بازداشت و به سلول انفرادي منتقل شد. در ژانويه ۲۰۱۱ به ۱۱ زندان و ۲۰ سال محروميت از حرفه وکالت و ۲۰ سال ممنوع الخروج شد. اتهامات وي شامل: اقدام عليه امنيت ملي عضويت در کانون مدافعان حقوقبشر و تبليغ عليه جمهوري اسلامي ايران است. خانم ستوده چندين بار براي اعتراض به بازداشت غيرقانوني و نقض حقوق وي به اعتصابغذا روي آورده است. بنابراطلاعات کسب شده توسط گزارشگر ويژه همسر خانم ستوده رضا خندان که بهطور علني براي رفتار عادلانه با همسرش تلاش ميکند توسط مقامات بازجويي، بازداشت و مورد تهديد و آزار فيزيکي قرار گرفته است. اعضاي خانواده خانم ستوده بنابرگزارشات در يک ملاقات اخير از وي در زندان توسط مقامات زندان مورد آزار بدني و بازداشت قرارگرفتند. محمد سيف زاده وكيل برجسته و يكي از مدافعان حقوق بشر به جرم تاسيس كانون مدافعان حقوق بشر و فعاليتهاي تبليغاتي عليه نظام و اخلال در نظم داخلي به 9 سال زندان محكوم شد.
حقوق زنان
پرونده بهاره هدايت فعال دانشجويي به گزارشگر ويژه ارائه شد. بنابه گزارشات وي از سوي مأموران وزارت اطلاعات ايران براي پنجمين بار در چهارسال اخير در تاريخ ۳۱ دسامبر ۲۰۰۹ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوين منتقل شد. در ماه مه ۲۰۱۰ خانم هدايت به ۹ سال و نيم زندان محکوم شد. جرمهاي او عبارتند از : توهين به رهبر، توهين به رئيس جمهور، اقدام عليه نظام.
اقليت هاي قومي و مذهبي
گزارشگر ويژه همچنين نگران گزارشاتي از خشونتهاي هدفمند و تبعيض عليه گروههاي اقليتي ميباشد. اعضاي اقليت هاي قومي و مذهبي رسمي و غيررسمي از جمله شهروندان عرب، آذري، بلوچ، کرد، دروايش نعمت اللهي، سني ها، بهاييان و جوامع مسيحي که بنابه گزارشات با نقض وسيع حقوقبشر و حقوق مدني خود روبهرو هستند. از جمله نقض حقوق آزادي اجتماعات، انجمنها، بيان و حرکت انان.
مولوي حبيب الله مرجاني مدرس و مدير امور طلاب درحوزه دارالعلوم در اول ماه مي۲۰۱۱ دستگير شد.. هيچ اطلاعاتي در مورد شرايط کنوني وي و وضعيت وي در دست نيست.
گزارشگر ويژه همچنين گزارشات متعددي در مورد تبعيض عليه مسلمانان سني در ايران دريافت کرده است. براي مثال جامعه سني بنابرگزارشات اجازه ساخت مساجد ومحل عبادت ندارند و همچنين از اجراي مراسم نماز جمعي مانند نماز جمعه و عيد محروم هستند. در ۶ فوريه ۲۰۱۱ گزارش شده است که مقامات امنيتي به محل عبادت سني ها در خانهاي در تهران هجوم برده آن را مهر و موم کرده و پيشنماز آنها را به نام مولوي موسي زاده دستگير کردند.
اعدام
گزارش دورهاي دبيرکل سازمان به شوراي حقوقبشر در ايران افزايش چشم گيري را در تعداداعدامهاي ثبت شده در ايران ثبت کرده است. اعدامهاي گروهي مخفيانه در داخل زندانها که در تعداد هشداردهندهاي رخ ميدهد اغلب بدون اطلاع و حضور خانوادهها ووکلا صورت ميگيرد. اعدامهاي در ملاء عام که ايرانيان ادعا ميکنند تأثير بازدارنده در وقوع جرم دارد، همچنان اتفاق ميافتد. گزارشگر ويژه بهخصوص از ويديوي اعدام سه نفر كه در ميدان آزادي کرمانشان بهدار آويخته شدند و جمعيت زيادي من جمله کودکان ناظر آن بودند اظهارناراحتي و نگراني کرده است. حداقل ۸۳ فرد، از جمله سه زنداني سياسي تنها در ژانويه ۲۰۱۱ اعدام شدهاند. همچنين اين نکته مدنظر قرارگرفت که ۴ درصد اعدامها که توسط رسانه هاي ايران اعلام شد هيچ اتهامي را مطرح نکرده بودند.
به علاوه براساس گزارشها مقامات ايراني بيش از ۳۰۰ اعدام را در زندان وکيل آباد مشهد در سال ۲۰۱۰ انجام دادهاند. مسئولان زندان وکيل آباد با نقض قوانين ايران ادعا ميشود که اين اعدامها را بدون اطلاع دادن يا حضور وکلا و يا خانوادههاي آنان و بدون اطلاع قبلي کساني که اعدام شدند انجام دادند. همچنين گزارش شده است که ۱۴۶ اعدام مخفي در سال ۲۰۱۱ انجام شده است. همچنين گزارش شده است که بيش از ۱۰۰ نوجوان (افرادزير۱۸ سال) درجمهوري اسلامي ايران در انتظار مرگ بهسر ميبرند.
موضع گيريهاي مقامات رژيم ايران در قبال گزارش احمد شهيد
نقوي حسيني_سايت جرس26/07/90
سخنگوي کميته حقوق بشر کميسيون امنيت ملي مجلس رژيم در حاليکه خود را نسبت به وضعيت حقوق بشر در کشور کاملا بي اطلاع نشان مي داد، اعلام كرد در صورتي که گزارش گزارشگر سازمان ملل در اختيار اين کميسيون قرار گيرد، حتما مورد بررسي قرار خواهد گرفت. وي گفت : هنوز به ما مستنداتي نرسيده است. بايد مستندات برسد. کميته حقوق بشر مجلس بايد به گزارشها و استناداتي که برايش ارسال ميشود، رسيدگي کند. ما که نميتوانيم چمدانمان رابرداريم و اين در و آن در بزنيم که ببينيم کجا چه اتفاقي افتاده است.
محمد جواد لاريجاني_سايت جهان نيوز27/07/90
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه رژيم در خصوص گزارش ارائه شده توسط احمد شهيد گفت: ما انتخاب گزارشگر ويژه، هر کسي که بخواهد باشد براي مسائل حقوق بشر ايران را يک حرکت غير موجه ميدانيم که کاملا بر اساس اغراض سياسي غرب و براي ضربه زدن به حيثيت کشور ما است. ايران نه گزارشگري را قبول دارد و نه اين روش را به رسميت ميشناسد.
آخوند صادق آملي لاريجاني(خبرگزارى ايلنا رژيم27/07/90) رئيس قوه قضاييه رژيم طي سخناني در جلسه مسئولان عالي قضايي گفت جريان حقوق بشري عليه رژيم ايران سياسي است. ” آملي لاريجاني با اشاره به گزارش ارائه شده گزارشگر ويژه حقوق بشر آنرا «سخيف و ناصحيح و غير مستند» خواند
ارسالی محمد صالحي
۱۳۹۰ آبان ۹, دوشنبه
حمله طالبان به دفاتر سازمان ملل در قندهار با 6 کشته به پایان رسید
یک عامل انتحاری صبح امروز خودروی مملو از موادمنفجره را در نزدیک دفاتر سازمانملل در منطقه "شهرنو" شهر قندهار منفجر کرد.
پس از آن، شماری از شبهنظامیان طالبان با حضور در محل، بسوی نهاد موسسه امداد رسانی "آی آر دی" و دفتر سازمانملل در امور پناهندگان تیراندازی کردند.
بر اساس گزارشهای رسیده، در این حادثه رئیس امور امنیتی حوزه ششم امنیتی شهر قندهار، 3 کارمند دفتر سازمانملل در امور پناهندگان و 2 غیرنظامی کشته شدند.
ژنرال "عبدالرازق" فرمانده پلیس ولایت قندهار ظهر امروز در گفتوگو با رسانهها ضمن اعلام پایان درگیری، اظهار داشت: در این حادثه یک تبعه کشور "نپال" و 3 غیرنظامی نیز زخمی شدهاند.
فرمانده پلیس ولایت قندهار افزود: تمامی مهاجمان کشته شدهاند اما تاکنون تعداد دقیق آنان مشخص نیست.
عبدالرازق از احتمال افزایش تلفات این حادثه خبر داد.
برخی گزارشها حاکی است که در این حادثه تعدادی از اتباع کشورهای خارجی نیز کشته شدهاند.
طالبان در تماس با رسانهها مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است.
روز پنجشنبه نیز چهار شبهنظامیان طالبان، در یک درگیری پنج ساعته، پایگاه نیروهای خارجی را در ناحیه دهم شهر قندهار هدف سلاحهای سبک و سنگین قرار دادند.
ولایت قندهار در جنوب افغانستان، یکی از ولایات ناآرامی این کشور به شمار میرود که بطور میانگین هر ماه شاهد یک حادثه خونین است.
خبرگزاری فارس
۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه
سلیمان کبیر نوری
در عکسها:محترم محمد عالم افتخار بامحترم شبیر احمد شبیر مستشار فرهنگی سفارت کبرای افغانستان مقیم دهلی
آفرینشگر « گوهر اصیل آدمی »؛
کاشف راز های معرفتی جهانشمول است !
اینجانب هفته پیش ؛ خبر استثنایی و فخر آفرین چاپ کتاب « گوهر اصیل آدمی » را که علاوه بر ارزش ذاتی ی ملی و جهانی اش ؛ برای نخستین بار در تاریخ به همت مادی و معنوی منوران ترقیخواه و در واقع مردم افغانستان متحقق گردیده و از هم اکنون مایه عزت و غرور برای هرافغان میباشد ؛ به منابع خبری و ویبسایت ها و منابع نشراتی فرستادم . عده ای آنرا بدون تنگنظری و احتمالاً با مباهات انتشار دادند ولی در برخی جاهای دیگر دیده نمیشود . من درین مورد هنوز تبصره نمیکنم و با تقدیم قسمت نخست مصاحبه اختصاصی ام با اندیشمند فرهیخته وطن محمد عالم افتخار میخواهم مددی کرده باشم که دوستان دریابند ؛ گپ در کجاست و سخن از چیست و پیامد های برخورد های ما با همچو دستاورد عمده ی بشری که در سرزمین فلاکت زده و جهالت زده و مرض زده ی ما حاصل گردیده و نصیب مان شده ؛ ما را چه نشان خواهد داد و اگر احیاناً چنین دستاورد معرفتی – جهانشناختی - روانشناختی و انسان شناسی با چنین ارایه ی شگفتی انگیز هنری و تصویری نصیب مردم و کشور دیگری گردیده بود ؛ اینک کار اثر و آفرینشگر آن به کجاها می کشید؟؟؟. با احترام
متن مصاحبه اختصاصی ( قسمت اول )
اندیشمند عزیز محترم افتخار !
آیا « جادوگر» محافظ گوهر اصیل آدمی ؛ مرا مجاز خواهد کرد که به شما چاپ کتاب گوهر اصیل آدمی را تبریک بگویم ؟
جناب نوری محترم ! پرسش تان خوشم آمد و معلوم میشود که « گوهر اصیل آدمی » را با دقت بایسته خوانده اید و کلید ها را یافته اید . به این لحاظ حتماً پاسخ سوال را هم خود دارید . بازهم عرض میکنم که ما در شرایط آرمانی ای قرار نداریم که محافظ سمبولیک و اسطوره ای «گوهر اصیل آدمی» مواظب ما باشد . ما در عالم موجود میتوانیم و باید از سنن و ارزش های پسندیده ی فرهنگی و دینی و فولکولوریک – البته با آگاهی و بصیرت ممکن – بهره بگیریم که یکی از آنها هم همین تقدیم تبریک و شادباش به مناسبت دستاورد هاست . بدینجهت من متقابلاً به شما تبریک میگویم و شما را و سایر عزیزان را به همراهی با خویش در کوره راه بسیار دشوار گذار «گوهر اصیل آدمی» دعوت مینمایم .
سوال : میگویند « هفت شهر عشق را عطار گشت *** ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم » . به نظر من گوهر اصیل آدمی هفت شهر نه که هفت هزار شهر دارد و من هنوز اندر خم یک کوچه آن هم نیستم . اول خود این نام سترگ و جمله ی عجیب و راز ناک آنقدر سرم سنگینی میکند که خیال میکنم خفه میشوم .
پاسخ : خوش به حال شما . میدانید ؛ خود این یعنی که « گوهر اصیل آدمی» را احساس و ادراک کرده اید . ولی متأسفانه در جامعه ی ما سطح مطالعه و برداشت از مطالعه طور فاجعه انگیز و زجردهنده پائین است .
دوست عزیز همنشین و هم کاسه دارم که درین اواخر لطف کرد و برایم زنگ زد. ضمن کمک به چاپ گوهر اصیل آدمی ؛ بدون اینکه به مقاله « آسیب شناسی سیاسیون و رهبران افغانستان معاصر » اشاره صریح کند ؛ گفت : مضمون اخر ره هم خواندم سر ازو که قصه ایشه وقت ها پیش بریم کده بودی !
مقصدش داستان قتل همصنفی ام توسط برادرش سر جنجال میراث بود که من درین مقاله آنرا برای نشان دان جهانبینی مسلط بر مردم بیچاره و در قفس نگهداشته شده مان آورده ام که از اساسی ترین اسباب آسیب پذیری سیاسیون و رهبران چپ و راست و میانه افغانستان بوده است و میباشد . این عزیز وقتی شاید هم بدون التفات به عنوان ؛ دو سه پراگراف اول را خوانده ؛ خیال کرده ادامه هم همان داستان است !!
انصافا باید عرض کنم که این دوست من ؛ از آدم هایی است که در مطالعه و دقت و برداشت دست بالا دارد و استثناءً درینمورد بنا به هردلیلی ؛ دچار یک تصور اینچنانی شده است !
اما اکثریت آنان که من آزموده ام صرف نظر از اینکه مقاله میخوانند یا شعر و داستان ... یا چیزی از رادیو تلویزیون و ویدیو و فیلم می بینند و می شنوند ؛ قریباً در یک چنین سطح و سیاق اند و در مورد مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی و اساطیری و دینی و جهانشناسی ...- چه شرقی و چه غربی - وضع طبعاً بد تر از این است و حتی با همچو درک و برداشت ؛ کسانی دست به تألیفات! زده اند .
رویهمرفته پائین ترین سطح با سوادان را داریم و در میان آنها که ارقام دقیق شان معلوم نیست پائین ترین رقم مطالعه کننده گان و باز ؛ برداشت کننده گان را . اینجاست که قدر اهل مطالعه ی دقیق و عمیق و همه تلاش ها و محرک ها و انگیزش ها به این جهت را باید بدانیم !
سوال : گرچه میدانم برای اینکه بدانیم « گوهر اصیل» آدمی چیست و چه میتواند باشد ؛ باید کتاب سراپا و با نظم و دقت خوانده شود ؛ مگر یک توضیح ممکن اگر بدهید که چطور به این ایده رسیدید ؤ آنان که هنوز کتاب را نخوانده اند یا خوانده نمیتوانند این تیزیس و فلسفه مربوط را چطور در تصور آورند .
جواب :
بشریت پس از میلیون ها سال افت و خیز و آزمون و خطا که اکثراً سخت لرزاننده و فاجعه آمیز بود و از آن جمله است دو جنگ تباهکن و خانمانسوز جهانی ( اول و دوم ) ؛ بالاخره در یک اوج احساسی و عقلانی ی عالمگیر و یک تکان خوردن سخت وجدان عمومی ؛ تصمیم به ایجاد سازمان ملل متحد گرفت تا به حیث یک قدرت جهانی ی مشروع و ذیصلاح و قابل اطاعت و رعایت ؛ برای پیشگری از رشد آفت هایی که منجر به فجایع همانند و بدتر از آنها گردد ؛ اقدامات آنی و نیز طویل المدت و سیستماتیک داشته باشد .
سر سلسلهء اقدامات مستمر این نهاد که معطوف به تعریف جدید جهانشمول از بشر و از ارزش ها و حقوق آن بود ؛ در همان برههء زمانی ی احساسی و عقلانی و انسانگری ؛ همانا طرح و تدوین «اعلامیهء جهانی ی حقوق بشر» می باشد .
چنین نبود که طراحان و تدوین کننده گان اعلامیه جهانی ی حقوق بشر به ناگهان کشفیاتی کردند و به جهان عرضه داشتند . ایشان در واقع بهترین ها را از فرهنگ استمراری و تکامل یابندهء بشری دستچین کردند و بر بعضی ها معنا و سمت و سو و قوت و ضعف تازه بخشودند .
سوال : فرهنگ گفتید ؛ من برخورد « گوهر اصیل آدمی » را با فرهنگ هاست که پر مسئله می بینم ؟
جواب : لطفاً صبر کنید و اما این پرسش بسیار مهم و بنیادی یادتان نرود !
به هرحال ماده اول ؛ این سند تمام بشری و خیلی گرانمایه چنین است :
« تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.»
سنگ تهداب این بنا که «اعلامیه جهانی حقوق بشر» خوانده شده است و میشود ؛ همین اصل « تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند » میباشد . گرچه مسلماً محراق نظر تدوین کننده گان این سند ؛ در مفهوم « آزاد» ؛ نقطه ی مقابل آن در عالم بشری یعنی « برده » است ؛ و به منظور بارز و مبرهن ساختن اینکه بشری از طبیعت ؛ برده ی بشر دیگر به دنیا نمی آید ؛ میباشد . معهذا در جهانشناسی ی ساینتفیک که اینک بر سایر جهانبینی ها و پندار های بشری در باره ی جهان مسلط میشود ؛ اصل های چنین پایه ای نمیتواند محضاً به درون جامعه ی بشری محدود و منحصر باقی بماند .
علوم ساینتفیک زیست شناسی و ژنتیک ثابت ساختند که به دنیا آمدن بشر ؛ هیچگونه تفاوتی با به دنیا آمدن سایر موجودات زنده ندارد . یعنی اگر « تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند » ؛ تمام افراد سایر جانوران نیز « آزاد زاده می شوند » و نه طور دیگر.
سوال : این ؛ ما کجا رسیدیم ؟
جواب : هنوز جای چندان اصلی نه !
لذا اگر حقوق بشر ؛ منبعث از همین اصل « آزاد زاده شدن» باشد ؛ عین حقوق – و نیز حيثيت و کرامت - به طرز اتوماتیک به کلیه موجودات زنده هم تعلق میگیرد ؛ چرا که آنها نیز از رحم طبیعت «آزاد» زاده میشوند و نه اسیر و برده و محکوم و مملوک و مقتول جانور دیگری – چه از نوع خود و چه از انواع دیگر .
پس «اعلامیهء جهانی ی حقوق بشر» باید به : «اعلامیهء جهانی ی حقوق موجودات زنده !» تصحیح و تعدیل گردد !
سوال : والله ؛ دقیق میفرمائید !؟
جواب : به هرصورت ؛ لطفاً اجازه دهید!
اما به مجرد تأسیس سازمان ملل متحد و اختصاص دادن بنایی در نیوریارک سیتی برای آن ؛ ارباب اندیشه و عمل در زمینه ؛ یک گام بسیار مهم سمبولیک ؛ نیز برداشتند و آن اینکه شعر فیلسوفانه ی شاعر مشرقزمین و ایران تاریخی را - با مرکزیت ام البلاد بلخ - ؛ در واقع پرچم معنوی ی این سازمان و تشکل و نیروی فراملی و فرادولتی و فراکشوری و فراقومی و فرانژادی و فراطبقاتی و فراجنسی و فرا مذهبی ... قرار داده بر سر در باشگاه مرکزی ی این نهاد سترگ افراشتند :
بنی آدم ؛ اعضای یکدیگر اند که در آفرینش ز یک گوهر اند
چو عضوی به درد آورد روزگار دیگر عضو ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی
به وضوح می بینیم که اینجا یک چیز دیگر ؛ بشر را تعریف میکند و به تبع آن حقوق و مقام و حیثیت او را میخواهد تثبیت و تسجیل نماید .
در این فلسفه ؛ فقط دید زیست شناسی و ژنتیک ؛ حاکم نیست ؛ بلکه در فراتر از آن ؛ چیز هایی هست بس بزرگ و بشکوه و متعال ؛ و اینها تنها ویژهء بنی آدم یا همان بشر میباشد . موجودات حیه ی دیگر از این دایره بیرون و ازاین معرفه محروم استند . چرا که در سیر تکاملی ی هستی و حیات ؛ مراحل وجود دارد . این مرحله بالاترین است و موجودات حیهء هرکدام به تنهایی یا همه به تمامی ؛ هنوز به این مرحله که منجمله نیازمند جهش های ژنتیکی هم هست ؛ نرسیده اند .
به ساده گی در می یابیم که تدوین کننده گان اعلامیه ی جهانی ی حقوق بشر ؛ هنوز از این مرحله که یک اصل گوهری ی منحصر به فرد ؛ برای نوع بشر قایل شوند و آنرا برجسته سازند ؛ به دور میباشند و الا ماده اول این اعلامیه جهانی و بزرگترین دستاورد معاصر بشری را چنین نمی نگاشتند :
« تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند..»
بلکه بایست می نوشتند :
- تمام افراد بشر با مساوات گوهرین زاده میشوند و به دنیا می آیند ...
سوال : آیا اینها همه کشف خود تان است یا از منابعی هم استفاده کرده اید !
جواب : نه خیر من از کدام منبع بخصوص استفاده نکرده و چنین منبع را که شاید وجود داشته باشد ؛ ندیده ام . به اجازه تان من باید سخن خود را تکمیل کنم !
ها گفتیم ؛ با مساوات گوهرین .
بخصوص که بنیانگذاران ملل متحد به هر انگیزه و دلیل و سببی ؛ متقاعد شده بودند که شعار اساسی ی سر در سازمان ملل متحد را شعر فلسفی ی سعدی « بنی آدم اعضای یکدیگر ...و ز یک گوهر اند .. » قرار دهند . و طبعاَ در آن یک حقیقت ایجادگر اعتماد به نفس بشری و حتی ایقان به تشخص و تعیین نوع بشر را دریافته بودند .
شاید آن وقت تصور می شد و حالا هم گفته شود که « گوهر آدمی » و در نتیجه « مساوات گوهری » و « ز یک گوهر بودن» استعاره ها و تصویر های زیبای شاعرانه اند و به درد سند حقوقی ی دنیا شمول چون اعلامیه ی جهانی ی حقوق بشر نمی خورند و همچنان در علوم قضایی و بشر شناسی و جامعه شناسی و مماثل ها قابل استفاده نیستند .
در واقع هم تا زمانیکه علوم ژنتیک پیشرفت قابل ملاحظه نکرده بود و از جمله (DNA) و کروموزوم به دقت شناخته نشده بود ؛ درین مورد نمی شد فرضیه علمی تدوین کرد و به نظریه پردازی پرداخت .
سوال : میخواهید بگوئید « گوهر آدمی » (DNA) نوع بشر است !
جواب : اجازه دهید ؛ حوصله !
تا زمانیکه من انبوهی از تجارب و تفکرات و مطالعات را انجام داده و به اصطلاح مردمی به بلوغ اندیشه ای ( سن پیغمبری 40 ساله گی ) برسم ؛ خوشبختانه دانشمندان عرصه ی ژنتیک ؛ کشفیات دوران ساز و دیگرگون کننده ی باور های علمی و عوامانه را انجام دادند که کشف (DNA) توسط واتسن و کریک ؛ اهمیت پایه ای داشت و بالاخره توفیقات درین گستره به حدی بالا گرفت که در اواخر قرن 20 سخن از تکمیل اطلس ژنتیکی ی بشر به میان آمد ! همچنان به طریق کشت (DNA) جانورانی با کلونینگ یا «شبیه سازی» در لابراتوار ها به دنیا آورده شدند .
درست درین زمان ممکن بود با دقت علمی گفته شود که (DNA) گوهر پایه ای حیات میباشد . البته که من متخصص (DNA) نیستم ولی در حد اطلاعت آفاقی دریافتم که (DNA) در ستیژ های مختلف حیات ؛ تمایزات بارز یافته و با محیط زیستی هم دارای روابط حتمی و ناگزیر است . (DNA) هریک از انواع نباتات و جانوران از هم متفاوت بوده ؛ (DNA) سیب با خرما ؛ (DNA) آمیب و مگس با شیر و شادی و بالاخره بشر تفاوت های جهشی نامحدود دارد .
سوال : من گیچ میشوم یا ذهنم دیگرگون میشود ؛ به هرصورت نامتعادل شده میروم . یکی دوساعت پس زنگ میزنم و مزاحم تان میشوم .
جواب : خوش به حال شما ؛ این حالت برای من آشناست ؛ نگران نباشید ؛ ریلکس شوید ؛ من در خدمت استم اگر نصیب بود .
اهدای کتاب « گوهر اصیل آدمی» به کتابخانه ی سفارت کبرای جمهوری اسلامی افغانستان مقیم دهلی
۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه
خبر فوری: انفجار در سرک دارالامان کابل
گفته می شود که این انفجار یک حمله انتحاری بوده که بر روی کاروان نیروهای خارجی صورت گرفته است.
رسانه ها تاکنون کشته شدن 6 تن را در این رویداد نشر کرده اند.
جزئیات بیشتری از این خبر در گزارشات تکمیلی نشر می گردد.
شبکه اطلاع رسانی افغان
تلفات عساکر خارجی و غیر نظامیان در افغانستان
درنتیجه سه حمله دهشت افگنی که به روز شنبه در افغانستان صورت گرفت، حداقل بیست نفر کشته شده و شماری نیز زخم برداشتند.
حمله اولی درکابل صورت گرفت که انتحار کننده موتر بم گذاری شده اش را با کاروان نیروهای ناتو تصادم داد که در نتیجه هفده نفر کشته شده و حداقل هشت نفر دیگر نیز جراحت برداشتند.
در یک اعلامیه ناتو آمده است که پنج سرباز، هشت قراردادی ملکی و چهار افغان درمیان قربانیان این حادثه هستند.
گزارش شده است که حداقل دوازده تن از این افراد نیروهای امریکایی و کارمندان هستند، این درحالی است که وزارت دفاع کانادا نیز تایید کرده است که یکی از کشته شده ها کانادایی بوده است.
ناتو گفته است که دریک رویداد جداگانه در جنوب افغانستان، سه تن از سربازان زمانی کشته شدند که یک فرد که لباس اردوی ملی را به تن کرده بود بالای نیروهای افغان و ائتلاف آتش گشود. فرد مهاجم نیز در محل کشته شد.
و در شهر اسعد آباد ولایت کنر نیز یک خانم انتحار کننده پیش از آن که در بیرون از دفاتر دولتی از پا در آورده شود، با انفجار دادن خود، شماری از افغانها را مجروح ساخت.
طالبان مسوولیت حملاتی را که در کابل و کنر صورت گرفت، به عهده گرفته اند.
صدای آمریکا