۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

خبر – نظر، از محترم محمد عالم افتخار


محترم محمد عالم افتخار

فازی از حرکت مدنی ی شکوهمند خانم سیمین بارکزی با یک پیروزی ی افزوده ؛ پایان یافت !

سیمین بارکزی به اعتصاب غذایی خود پایان داد


http://www.payam-aftab.com/fa/news/16232/

سیمین بارکزی پس از ١٨ روز به اعتصاب غذایی خود با وساطت حضرت صبغت الله مجددی پایان داد.

بارکزى در واکنش به فیصله کمیسیون مستقل انتخابات در نزدیکی صحن شوراى ملى در یک خیمه دست به اعتصاب غذا زده بود که بعداً یک عضو ولسى جرگه، سه عضو جامعه مدنى، یک خانم دیگر و چهار محصل پوهنتون کابل نیز با وی همراه شدند.

اما پلیس جمعه شب گذشته خیمه‏هاى سیمین بارکزى و نه تن دیگر را برداشتند و سیمین بارکزى را به شفاخانه سردارمحمد داووخان در کابل انتقال دادند.

محمد بارکزی شوهر سیمین بارکزی به رسانه‏ها گفت که صبغت الله مجددی، روز گذشته ٢٧ میزان نزد خانم بارکزی آمده و به وی وعده وکالت و پیگیری کارهایش را داد.

به گفته محمد بارکزی، خانم وی نیز این وعده را قبول کرد و با احترام به حضور مجددی و با خوردن چند قاشق سوپ به اعتصاب خود پایان داد.

وی وضعیت صحی سیمین بارکزی را خوب توصیف نکرد و افزود که وزارت صحت عامه برای ادامه تداوی وی خواهان حضور چند روزه دیگر وى در شفاخانه شد.

محمد بارکزی اظهار داشت که در این دیدار، صبغت الله مجددی پیشنهاد تصرف چوکی خودش در مشرانو جرگه را نیز به خانم بارکزی داده که این پیشنهاد از سوی وی رد شد.

بر اساس معلومات منبع در صورتی که بعد از ختم اعتصاب نیز به دوسیه وی رسیدگی نشود، از دیگر راه‏های قانونی موضوع خود را رسیدگی خواهد کرد.

پیش از این نیز کمیسیون مستقل انتخابات اعلام کرده بود که حاضر است تا پیرامون آراى بارکزى و جاگزینى او معلوماتی ارایه نماید.

***********

نظر – تبصره :

فرهنگ شرق فرازه های قریباً فتح نشدنی فراوانی دارد و از آن جمله است :

دهقانی پیر نهال شانی میکرد و پادشاهی جوان و مغرور بر وی گذشت . دهقان را گفت : فاصلهء چندانی با مردن نداری و با اینهم هئ نهال میکاری ؛ آیا خیال میکنی آنقدر زنده خواهی ماند که از ثمر این نهال بخوری ؟؟

دهقان گفت : پیشینان ما کاشتند؛ ما ثمرش را خوردیم ؛ من میکارم تا آینده گان ثمرش را نوش جان کنند !

این پاسخ که برای پاشاه غیرمنتظره و فراتر از سطح فکری اش بود؛ اثر شدیدی کرد و دهقان را انعام داد !

دهقان در مقابل گفت : اینک نهال من ؛ در دم ثمر داد و آنهم ثمری بزرگ!

شاه هیجانی تر گشت و بار دیگر به دهقان پیر انعام داد .

دهقان گفت : عجب است ؛ درخت های دیگران در سال یکمرتبه میوه میدهند و از من دو مرتبه حاصل داد!...

*****

حرکت خود جوش و پر احساس مدنی و حقوقی ی یک زن افغان ؛ یک مادر ؛ یک خواهر دلیر و قهرمان من و شما ؛ اینگونه دو بار پیروز گردید و آنهم سخت باشکوه و کم نظیر – حتی بی نظیر !

حتی حداقل در همین منفذ و زاویه دوست دارم از اهداءکننده گان دموکراسی قلابی و صادراتی به افغانستان هم یک تشکر و سپاسگذاری داشته باشم ولو که این اهداء و صدور دموکراسی بر افغانستان هم نتیجه فرعی ی غیر مستقیم مبارزات و مجاهدت ها و رشادت های همین مردم و جوانان رشید افغانستان میباشد و نه چیز دیگر . و تازه اهداء کننده گان و صادر کننده گان همین دموکراسی قلابی هم ؛ در پناه آن در پئ « منافع خود » اند و نه منافع افغانها !

و با اینهم ؛ اگر اندکی روشنتر و گسترده تر بیاندیشیم ؛ چیز هایی هم برای یک تشکر و سپاسگذاری از ایشان وجود دارد ؛ توجه فرمائید : چیز هایی و نه همه هست و بود و بیخ و بنیاد ؛ آن چنانکه بدبختانه دارندگان بینش تنگ و معیوب «سیاه و سفید - خوب و بد - کفر و ایمان ... » می انگارند !

نظرات بنده که در هرحال ؛ نظرات شخصی است و صرف با تبدیل گشتن به قرارداد اجتماعی ی افغانها میتواند ؛ به ایده و تیزیس و تئوری ی کاربردی مبدل گردد ؛ در مورد حرکت ناب و شگرف مدنی خانم سیمین ؛ به همت سایت های انترنیتی ی فراگیر افغانی ؛ فکر میکنم از دید کمتر آدم با سواد و حساس کشور به دور مانده باشد . من از نخستین ساعات مدافع سرسخت این حرکت بودم و هستم و تاکنون شادمان ازینم که خانم سیمین بارکزی و فامیل و حامیانش در استقامت درست پای می افشارند .

به نظر بنده حرکت مدنی و فوق العاده دموکراتیک خانم سیمین بارکزی ؛ در همان یورش مستبدانه و نظامی ی رژیم بر خیمهء اعتصاب این عسوه حرکت مدنی کنونی در حال حاضر و ذوات محترم و عزیز و دلیر و با قدری که در حمایت مدنی از او ؛ به حرکت مماثل دست زده بودند ؛ به اوج پیروزی رسید.

چرا که رژیم با تمامی امکانات و تلاش هایش قادر نشد ؛ حقانیت خود را ثابت و برحق نبودن خانم سیمین را برملا نماید و ناگزیر به توحش و لشکر کشی بر ضد یک زن نحیف و بی توان و بی سلاح ... و نهضت گسترش یابنده حق طلبی و عدالت خواهی او گردید .

گرچه خانم سیمین بارکزی و هشت یا نه تن از وکلای رد صلاحیت شده در یک توطئه ضد قانون خود دم و دستگاه حاکم ؛ به ثبوت حقوقی و قضایی ی دیگری در مورد خود نیازمند نبودند ؛ معهذا آن اقدام شنیع نظامی نشان داد که در قبال حق مسجل خانم بارکزی و همردیفانش ؛ رژیم و حامیان خارجی اش ؛ هیچ پاسخ دیگر جز زور و سلاح و بیداد نظامی ندارند .

بنده نه طراح قانون اساسی و قانون انتخابات و طرز العمل های مربوط استم و نه به آنها رأی و نظر تائیدی داده ام و نه در مورد تمامی ی آنها ملاحظه و نقد و نظر کمی دارم .

با اینهم این قوانین و اسناد حقوقی و طرزالعمل ها مانند خود رژیم بر سراقتدار ؛ واقعیت انکار ناپذیر میباشند . بر بنای همه ؛ خانم سیمین بارکزی و همردیفانش که هشت ماه وکلای بر حال پارلمان رژیم بودند ؛ به هیچ دلیل و قرینه و بهانه ای میسر نیست که سلب وکالت گردند و عوض شان دیگران به پارلمان بروند. ولو حتی حتی حتی بدون یک رأی هم ؛ اگر خانم سیمین بارکزی وکیل پارلمان شده باشد ؛ او وکیل قانونی و حقوقی است چنانکه سایران هستند . اما ولو که با صد هزار برابر رأی حقیقی هم ؛ کس دیگر به جایش پس از هشت ماه و طئ گشتن تمامی تشریفات و مراحل قانونی ی مقرر ؛ آنهم توسط نیروی نظامی و تفنگ و سلاح به پارلمان برده میشود ؛ وکیل قانونی و حقوقی ؛ نیست ؛ نیست ؛ نیست و نمیتواند باشد !

من عجالتاً وارد جزئیات نمیگردم . اما در کل این هنگامه هارا نه قانون و قانونمنداری در حد و در چوکات رژیم ( توجه کنید در حد و در چوکات رژیم و نه در حد و چوکات آرمانها و تخیلات و توهمات !!) فقط بیدادگری ی قبیلوی – جهادی ی سیاه ( آرزومندم به این مفهوم نیز التفات فرمائید: جهادی ی سیاه !) به وجود آورده است و آنرا لجوجانه و خبیثانه ادامه میدهد .

اینجاست که حرکت مدنی و دموکراتیک ناب و نازنین گاندی وار خانم سیمین بارکزی ؛ معنا و مجد و عظمت می یابد و از یک اقدام فردی برای احقاق حق فردی ؛ به یک اقدام ملی و حتی فراتر برای حق و عدالت به مفهوم عام و برای همه تبدیل میگردد .

اینجاست که رژیم با وصف صرف تمام نیروی قهر و نظامیگیری باز هم در برابر یک زن مقاوم و معاصر افغان مجبور میشود و سر کرنش و تسلیم فرود آورده حضرت صاحب مجددی را وسیله ادای این کرنش و خواری و خفت خویش میسازد .

بنده حتی مایل بودم پیشنهاد نمایم که لازم نیست خانم سیمین پس از توسل رژیم به افتضاح نظامیگری ؛ خود را بیشتر عذاب دهد و به اعتصاب غذا مداومت بخشد ؛ ولی بنابر ملاحظاتی آفاقی تر ؛ دریافتم که چنین حق و صلاحیتی ندارم . امروز که این حماسه و شهکار مدنی از یک پیروزی ی افزوده هم برخوردار گردیده است ،؛ سخت شادمانم و به خانم قهرمان سیمین بارکزی ٰ؛ فامیل روشن و دلاورش و یاران و حامیان شجاع و صبورش که در حد توان از همسویی و همراهی با او خویشتن داری نکردند ؛ صمیمانه – و تصور میکنم : با عقل و منطق و محاسبه!- تبریک و تهنیت میگویم .

متأسفانه این مختصر مجال آنرا ندارد که من به دیدگاه های آن عزیزان مکث کنم که میفرمایند : چه ؛ او برای کرسی پارلمان و امر شخصی و خواست شخصی کاری کرد ؛ لذا چون گویا شعار و طرحی سرخ و سبز و زرد و نمیدانم که چی ؛ نداشت ؛ لذا کار او به جنبش و جامعه و مردم و ملت مربوط نیست و یا اگر فردا ؛ خانم سیمین چنین کرد و چنان نکرد ؛ چی ؟!

فقط میتوانم به عرض این عزیزان برسانم که اندکی مفهومی چون «سیاست و مبارزهء مدنی» را جدی بگیرند ؛ هم خود و هم این مفاهیم مشخص و تعریف شده و تحدید شده در زمان و مکان را مسخره نفرمایند !

میخواهم این را ؛ فقط مانند یک تضرع و التماس بنده ؛ مورد قبول و مشمول الطاف بیش بها قرار بدهند و بس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر