۱۳۹۷ آذر ۱۳, سه‌شنبه

خاطره ی از ببرک کارمل


فیض الله البرز
 

ما چند تن از اعضای هسته مرکزی گروه کار
در برج اخیر سال 1358 با ببرک کار مل رهبر حزب ودولت وقت ملاقت داشتیم ، که آموزه و خاطره آنروز از وی دانشمند توانا ودموکرات اصیل از یادم نمیرود. حینیکه اما ن الله استوارریس هسته مرکزی گروه کار با احساسات بسیار خوشبینانه از شوروی حرف میزد ، کارمل صحبت وی را قطع کرده با اشاره انگشت جدی برایش گفت که: هوای رهبری در سرت نزند. تو حالا به شهرنو ، شور بازار وجاده میوند آزادانه گشته میتوانی وبه عقبش که دو تفنگدار روس ایستاده بود، روی گشتاند وبه روسیکه به سیگارش را آتش میداد ، با نگاهش اشاره کرد وگفت : تو آزاد ومن اسیرم. در جریان گفت وگو ما به نشر اعلامیه وحدت گروه کار اصرار داشتیم وازتز جمهوریهای متحده (فدرالیزم ) دفاع میکردیم. کارمل لحظه ی خاموش ماند وبعد گفت که کاشکی طاهر جان ( بدخشی ) زنده میبود وگفت :من باشما همنظرم. تصور نکنید ازترس لایق ، نجیب ، سروری….خاموشم. تلحویآ کارمل به دید گاه فاشستی رهبران شوروی وقت اشاره داشت. آنزمان نیزدو دیدگاه نسبت به افغانستان دربیروی سیاسی حزب کمونست شوروی وجود داشت. دیدگاه چیره ، همانا تمرکز به قوم پشتون وفشار به پاکستان وراه یافتن به آبهای گرم از طریق شعله ور نگهداشتن نفاق قومی در منطقه وکشور ما بود. نگاه پاسیف ونا کام ، دیدگاه ملی گرایانه ودموکراتیک بود. تحولات بعدی در کشور از همین دیدگاه اول از راست وچپ جدآ متاثر است ارسالی اشرف هاشمی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر