۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

خاطرات شیرین و ماندگار جاوید نام رفیق امتیاز حسن

 
 
 
انسان با شرفی که صرف بخاطر مردم زحمتکش می اندیشید

خاطرات شیرین و ماندگار رفیق امتیاز حسن انسان با شرفی که صرف بخاطر مردم زحمکش می اندیشید ، محبتش را فهمیدم زمانیکه به صفت محصل در پوهنتون کابل مصروف تحصیل بود ودرامدی شخصی هم نداشت مرا با دونفر از کارگران همکارم که در ساختمانی پروژه پیلوری دارالمان مصروف کار بودیم در منزلش واقع شهر نو ما را دعوت بعمل آورد ، شب ماندگاری بود خود را در قطار ما به مثل کارگر ساده کارخانه صحبت می کرد شب ناوقت استراحت شد ‌ رفیق امتیاز بهترین و سفید لحاف و روجای را آورده و شخصآ ترتیب نمود تا استراحت نمایم‌ متعجب شدیم با این لباس های چرپی که دو همکا‌رم در تن داشت روی جایی ها کثیف خواهد شد و رنگین چگونه بخوابیم متوجه روحیه ما گردیده فهمید چه منظور داریم گفت شما کارگران دوران سازید ، شما مولداید همه هستی ثمره زحمت شما بوده همه هستی از کار و زحمت شما است که ما تحصیل میکنم ما مدیون کار و زحمت شما کارگران هستیم امشب افتخار دارم شما با لباسهای کاری در آینجاه بخوابید گفت ما در تولید کالاه نقش نداریم امشب با شما خشنودم ، ناوقت های شب چراغ خاموش شده صحبت های رفیقانانه پراز محبت بمیان آمد صبح همه با هم از خواب بیدار شده تا اکنون ارزش آن شب های صمیمانه عزیز رفیق امتیاز حسن عزیز و جوان مرد را فراموش نکرده نخواهم کرد .
درود به روح با ارزش ترین عزیزم رفیق امتیاز حسن . پدرود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر